آرزو مندم منطقه لیلاخ همچون هورامانات ثبت جهانی یونسکو شود و همانگونه که امسال ۹ شهریور ماه برای اولین بار کنگرهی ملی میرزاکوچک خان جنگلی در برج میلاد برگزار شد ما نیز برای سنجرخان؛ سردار بزرگ کرد کنگرهای ملی در لیلاخ برگزار کنیم.
سال ۱۳۶۲ در شهرستان دهگلان روستایی بهمن آباد (بامناوا) کودکی به دنیا آمد که ۳۹ سال بعد و پس از طی فراز و نشیبهای بسیار کمر به شناساندن زادگاهش به جهانیان بست. «هوشنگ بهمنی» عاشق زادگاهش است و همین عشق، او را بر آن داشت که برای توسعه دیارش قدم بردارد. اگر چه در رشته کامپیوتر تحصیل کرده و کارگر و کشاورز بوده است اما آنگونه که خود میگوید داستانی که ریشه در ذائقه کودکی او دارد وی را به وادی سینما کشاند. گونهای از هنر که به دلیل جذابیتهایی که در ظاهر دارد، جوانان زیادی را به خود جذب کرده است.
هوشنگ بهمنی تمام تلاش و اندوختهها و علایق خود را صرف تهیه مستندی در باب تاریخ منطقه لیلاخ کرده که میتواند منبعی برای پژوهشگران و علاقهمندان به فرهنگ این منطقه باشد. منطقهای که علیرغم داشتن استعدادهای فراوان در بخش کشاورزی و فرهنگ، هنوز برای بسیاری از مردم ایران و حتی استان کردستان ناشناخته مانده است.
کارگردان و تهیهکنندهی مستند تاریخ لهیلاخ در یکی از روزهای نه چندان سرد پاییزی، میهمان روژان بود تا این مستند را به مخاطبان ما بشناساند. در زیر گفتگوی خبرنگار ما با آقای هوشنگ بهمنی را بخوانید؛
هوشنگ بهمنی تمام تلاش و اندوختهها و علایق خود را صرف تهیه مستندی در باب تاریخ منطقه لیلاخ کرده که میتواند منبعی برای پژوهشگران و علاقهمندان به فرهنگ این منطقه باشد. منطقهای که علیرغم داشتن استعدادهای فراوان در بخش کشاورزی و فرهنگ، هنوز برای بسیاری از مردم ایران و حتی استان کردستان ناشناخته مانده است.
کارگردان و تهیهکنندهی مستند تاریخ لهیلاخ در یکی از روزهای نه چندان سرد پاییزی، میهمان روژان بود تا این مستند را به مخاطبان ما بشناساند. در زیر گفتگوی خبرنگار ما با آقای هوشنگ بهمنی را بخوانید؛
* علاقه شما به سینما ریشه در کودکیتان دارد؛ بفرمایید که چطور وارد سینما شدید؟
- سال ۱۳۷۲که من تقریبا ده سال داشتم فیلمی با نام به سوی آفتاب را در روستای ما (بهمن آباد) می ساختند؛ دیدن بازی بازیگران و حرکات کارگردان برایم بسیار جالب بود؛ سعی کردم با هر روشی که میتوانم در تهیه فیلم دخیل باشم از ساقیگری آب بین عوامل تا حمل تجهیزات فیلمبرداری! گذشت و این فیلم تمام شد و علاقه من به سینما مانند نامههای نیمه تمام در وجودم ماند. دست روزگار من را به سمت تنها شغلهای موجود در آبادی که همان کارگری و کشاورزی بود برد. بعد از گذشت چند سال و بر اثر یک اتفاق ناخواسته سر از تهران در آوردم. یک روز در روزنامه آگهیهای استخدامی را به امید یافتن شغلی زیر و رو میکردم که ناگهان چشمم به یک آگهی افتاد: به چند نفر بازیگر برای بازی در سریالی نیازمندیم! همین جرقه را در ذهنم روشن کرد نهایتاً به محل مراجعه کردم و در سریال بانوی سردار که از شبکه سه سیما پخش شد بازی کردم.
* شروع را گفتید؛ چطور شد راه فیلمسازی را ادامه دادید؟
- بعد از آن سریال در سریال دیگری با نام گاندو و ستایش هم بازی کردم و پس از آن به سنندج برگشتم. طبیعتاً در سنندج فیلم و سریالهای کمتری نسبت به تهران تولید میشود و من چون به این رشته علاقهمند بودم برای آشنا تر شدن با روند ساخت یک فیلم حتی حاضر بودم به صورت رایگان و به عنوان تدارکات مشغول به کار شوم؛ نهایتاً در سریال «زارا» به عنوان بازیگر مدیر تولید مدیر صحنه و تدارکات مشغول به کار شدم. گفتنی است این سریال به کارگردانی سید پیام حسینی ساخته شد و مورد استقبال مردم هم قرار گرفت.
*تا امروز با چه کارگردانهایی کار کردهاید؟
- با آقای داریوش فرهنگ همبازی بودم؛ برای آقای مجید صالحی بازی کردهام، با آقایان سید پیام حسینی (سریال زارا)، محمد درویشی ( سریال ژوان) سردار سهرابی ورضا وحیدیان همکاری داشتم و افتخار همکاری با آقایان برادران سامکو (آکو زندکریمی، سامان حسین پور)، صباح گویلی، فریاد خسرویانی، وحید احمدی، اله مراد رشتیانی،مظفر رحیمی و خیلیهای دیگر را داشتهام.
این را هم بگویم که در سریال زارا، سریال ژوان، سریال گاندو ستایش ۳، بانوی سردار، در مجموعه برنامهها وفیلمهای کاک سردار سهرابی در سریال نگهبان نوروز به کارگردانی خانم حسنی و آقای کیارسی و نزدیک به ۸فیلم کوتاه هم بازیگر و جز عوامل و صحنه بودهام.
* چطور شد که راساً خود تصمیم گرفتید فیلم بسازید و چرا مستند و چرا مستندی در باب تاریخ لیلاخ؟
- عشق من به سینما از طرفی و علاقهام به زادگاهم یعنی لیلاخ زیبا که فرهنگی بسیار غنی و تاریخی پر فراز و نشیب دارد، خیلی وقت بود من را بر آن داشته بودند تا مستندی درباره این منطقه بسازم. در نهایت فصل اول را ظرف یک سال و با هزینه شخصی خود مبلغی بالغ بر دو میلیارد ریال ساختم و از هیچکس کمکی نگرفتم.
* درباره تاریخ و فرهنگ سخن گفتید سعی کردید جای تنهایی را در این موارد نسبت به منطقه لیلاخ برای مخاطب برجسته کنید؟
- سعی کردهام فرهنگ شامل آداب و رسوم از شادی گرفته تا عزا و مراسم شب چله، گویش، لباس محلی، زبان، بزرگان منطقه همچنین سردار بزرگ لیلاخ سنجرخان، در زمینههای هنری، ورزشی، دینی، و غیره. تاریخچه وجغرافیای منطقه شامل مکانهای قدیمی و دیدنی، گردشگری، داستانهای کهن، ادوات قدیمی، صنایع دستی، ظروف، تولیدات و صنعت، کشاورزی، قالی بافی و شغل روزمره مردم، همچنین بازی، های بومی محلی که تمام اینها را در دو فصل بگنجانم که فصل نخست آن آخر تابستان امسال آماده پخش شد.
* چگونه این اثر در دسترس مردم قرار میگیرد؟
- همینجا اعلام آمادگی میکنم که این مستند را به هرکدام از شبکههای داخلی و برونمرزی که خواستار آن باشند قرار دهم. این را هم بگویم کار ما صرفاً کاری فرهنگی هنری است جهت شناسایی یک منطقه و به هیچ عنوان وارد مسائل سیاسی نشدهایم.
* برای اخذ مجوز، تهیه تجهیزات، تحقیق، جمع کردن اکیپ و اخذ اجازه فیلمبرداری در محل با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کردید؟
- مجوز را از ارشاد گرفتم که همینجا جا دارد از کارکنان محترم و مدیر کل محترم اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کردستان شهرستان قروه و دهگلان تشکر کنم.
اما متاسفانه بعضیها دید توسعهای ندارند، بعضاً به من میگفتند اصلاً تهیه این فیلم چه لزوم و ضرورتی دارد و چرا باید همچون فیلمی ساخته شود؟ حتی از جانب برخی از عوامل هم دچار ناملایمتهایی شدم اما تسلیم نگشتم.
اما اگر بخواهم در مورد مردم منطقه سخن بگویم واقعاً از بزرگواری این مردم زبانم قاصر است مردم بزرگوار منطقه لیلاخ کمال همکاری را با ما داشتند، خصوصاً وقتی برای فیلمبرداری به روستاها میرفتیم انصافاً سنگ تمام میگذاشتند؛ از ما پذیرایی هم میکردند از آقایان ابراهیم امیری حسینی وکاوه سلیمی و خانم آذر دهقان هم تشکر میکنم.
* با تمام سختیها فصل نخست را ساختید؛ آیا برای ساخت فصل دوم هم همینقدر مصمم هستید؟
- قطعاً فصل دوم را خواهم ساخت اما امیدوارم همشهریان و علاقهمندان به فرهنگ کردستان مرا یاری کنند و اگر کسی حاضر به اسپانسری مجموعه باشد من آمادگی خودم را همینجا اعلام میکنم و امیدوارم فصل دوم را پربارتر بسازیم. همانطور که گفتم سینما برای من عشق است اگر این را بگویم شاید اغراق آمیز به نظر برسد اما من برای ساخت این فیلم از همه چیزم گذشتم و یک تنه در مقابل مشکلات ایستادم.
همینجا اعلام آمادگی میکنم که این مستند را به هرکدام از شبکههای داخلی و برونمرزی که خواستار آن باشند قرار دهم. این را هم بگویم کار ما صرفاً کاری فرهنگی هنری است جهت شناسایی یک منطقه و به هیچ عنوان وارد مسائل سیاسی نشدهایم.

- من برای این فیلم تحقیقات میدانی زیادی انجام دادم و با خیلیها صحبت کردم نهایتاً چون در مستند میتوان به صورت مستقیم به موضوع پرداخت و حاشیه نرفت و با توجه به اینکه میخواستم منطقهای را از تمام جوانب معرفی کنم تصمیم گرفتم فیلم را به صورت مستند بسازم.
* بعد از ساخت فصل ۲ برای آینده چه برنامهای دارید؟
- دوست دارم کردستان زیبا را به جهان بیشتر و بهتر بشناسانم پس امیدوارم بتوانم برای تمام شهرستانها و مناطق کردنشین مستندهایی تهیه کنم و آنها را جشنوارهها و در پلتفرمهای جهانی به دنیا عرضه کنم. ایمان دارم کردستان زیبا بسیار مغفول مانده است اگر جهان این دیار پر از مهر را بشناسد گام بزرگی در راستای توسعه استان برداشتهایم. یک فیلمساز با فیلم و موسیقی متن فیلم با مردم صحبت میکند میخواهم فیلمهایم شناسنامه کردستان شوند.
* و کلام آخر
- آرزو مندم منطقه لیلاخ همچون هورامانات ثبت جهانی یونسکو شود و همانگونه که امسال ۹ شهریور ماه برای اولین بار کنگرهی ملی میرزاکوچک خان جنگلی در برج میلاد برگزار شد ما نیز برای سنجرخان؛ سردار بزرگ کرد کنگرهای ملی در لیلاخ برگزار کنیم.
از سید پیام حسینی دوست و استاد بزرگوارم کمال تشکر را دارم و آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت برایشان مینمایم. امیدوارم مردم و اهل فن، اهمیت کار مستند را درک کنند و برای شناسایی کردستان و افرادی که کردستان را معرفی میکنند کمک حال باشند. فیلمسازها به این بخش بیشتر توجه کنند. معتقدم ساخت مستند نسبت به ساخت سایر انواع فیلم هزینه کمتر اما برد و نفوذ بیشتری خواهد داشت.
امیدوارم جشنواره استانی یا منطقهای برای شناخت کردستان دایر شود تا فیلمسازها بتوانند آثار خود را در آنجا به بوته نقد بگذارند و در نهایت از شما و خوانندگان روژان تشکر میکنم و آرزوی سلامتی و طول عمر برای مردم استان کردستان دارم.
گفتگو: هژیر اللهمرادی
آدرس کوتاه خبر: