یادگیری فرآیندی دوسویه است. دانشجو و استاد هر دو باید مسئولیت نقش خود را در این مسیر بپذیرند.
اساتید دانشگاه بهعنوان رهبران فکری و مربیان علمی نقشی بیبدیل در شکلدهی شخصیت علمی، حرفهای و انسانی دانشجویان ایفا میکنند. وظیفه آنها تنها به انتقال دانش محدود نمیشود بلکه مسئولیت ایجاد انگیزه، اشتیاق و اعتماد به نفس در دانشجویان نیز بر عهده آنهاست. با این حال گاهی مشاهده میشود که برخی از اساتید بهجای ایفای این نقش حیاتی با رفتارها و رویکردهای نادرست خود فضایی مایوسکننده در محیط آموزشی ایجاد میکنند.
یکی از رفتارهای قابل انتقاد سختگیریهای غیرضروری و نمرهدهیهای غیرمنصفانه است. متأسفانه برخی اساتید نمرهدهی را نه بهعنوان ابزاری برای ارزیابی و پیشرفت بلکه بهعنوان ابزاری برای نمایش قدرت یا اعمال سختگیری بیمورد به کار میگیرند. این رفتار نهتنها اثرات مخربی بر روحیه دانشجویان دارد بلکه اعتماد به نفس آنها را نیز خدشهدار میکند. دانشجویی که با تلاش بسیار در نهایت با نمرهای پایین مواجه میشود ممکن است احساس کند تمام تلاشهایش بیارزش بوده و در نتیجه علاقه خود را به یادگیری از دست بدهد.
برخی اساتید نمره پایین را نشانهای از ضعف دانشجو میدانند اما این نگاه بسیار سطحی و نادرست است. چنین نگرشی نهتنها مسئولیت استاد را در قبال هدایت دانشجویان نادیده میگیرد بلکه بر کاستیهای سیستم آموزشی نیز سرپوش میگذارد. اگر دانشجویی در یادگیری ضعف دارد استاد موظف است این ضعف را تحلیل کرده و با ارائه بازخوردهای سازنده دانشجو را در مسیر رفع آن هدایت کند. اما نمره پایین بدون ارائه توضیح یا راهکار صرفاً احساس ناکارآمدی و شکست را در دانشجو تقویت میکند.
همچنین برخی اساتید با تاکید بر چالشهای غیرضروری در تدریس سعی دارند سطح علمی خود را به نمایش بگذارند. اما حقیقت این است که استاد موفق کسی نیست که سختترین آزمونها را طراحی کند یا بیشترین دانشجویان را مردود کند بلکه کسی است که بتواند دانش را به گونهای آموزش دهد که دانشجویان آن را درک کرده و به کار بگیرند. وقتی بخش عمدهای از دانشجویان یک کلاس در درک مفاهیم دچار مشکل میشوند این موضوع بیش از آنکه ضعف دانشجویان را نشان دهد، ضعف در شیوه تدریس استاد را نمایان میکند.
رفتارهای غیرمسئولانه برخی اساتید مانند تاخیر در ارائه نمرات، عدم پاسخگویی به سوالات دانشجویان یا برخوردهای تحقیرآمیز نیز از دیگر موارد انتقادی است که باید به آنها توجه شود. این رفتارها نهتنها اعتماد و احترام دانشجویان را نسبت به استاد کاهش میدهد بلکه باعث ایجاد حس بیعدالتی و ناامیدی در محیط دانشگاه میشود.
آموزش، فرایندی انسانی و عاطفی است و اساتید باید این نکته را درک کنند که رفتارهای آنها تأثیری عمیق بر دانشجویان دارد. نمرهدهی و ارزیابی باید بهگونهای انجام شود که دانشجو را به شناسایی ضعفها و تلاش برای رفع آنها ترغیب کند نه اینکه او را از یادگیری و پیشرفت بازدارد. اگر دانشجویی در یک درس موفق نیست این شکست تنها متوجه او نیست بلکه نشاندهنده ناکارآمدی سیستم آموزشی و استاد مربوطه نیز هست.
اساتید باید بپذیرند که آموزش موفق تنها در گرو انتقال مفاهیم علمی نیست آنها باید نقش الگوهای مثبت را ایفا کنند و با ایجاد فضایی انگیزهبخش و حمایتی به رشد و پیشرفت دانشجویان کمک کنند. بازنگری در رفتارهای آموزشی و ارزیابیهای منصفانه نهتنها به بهبود کیفیت آموزش میانجامد بلکه باعث ایجاد اعتماد انگیزه و اشتیاق در دانشجویان میشود.
اساتید، بهعنوان رهبران علمی باید بدانند که وظیفه اصلی آنها ایجاد بستری برای رشد است نه سرکوب و ناامیدی. این بازنگری در شیوه آموزش و ارزیابی میتواند زمینهساز ایجاد فضایی پویا و انگیزهبخش در محیطهای دانشگاهی باشد و مسیر رشد دانشجویان را هموار کند.
در نهایت، یادگیری فرآیندی دوسویه است. دانشجو و استاد هر دو باید مسئولیت نقش خود را در این مسیر بپذیرند. اساتید باید با روشهای مناسب تدریس، دانشجویان را به یادگیری و رشد تشویق کنند، و دانشجویان نیز باید با تلاش مداوم و استفاده از فرصتها، نقش فعالی در فرایند یادگیری ایفا کنند. تنها با چنین تعاملی میتوان محیطی پویا و انگیزهبخش ایجاد کرد که در آن رشد علمی و شخصیتی هر دو طرف تضمین شود.
استاد کجا و شاگرد کجا؟
یکدل نور می دهد و دیگری را می سازد
*دانشجوی دکتری مدیریت دولتی
آدرس کوتاه خبر: