دوران دانشجویی، فرصت خوبی است برای آزمون و خطای منطقی.
من امروز به جای تبریک گفتن به دانشجویان میخواهم روی مفهوم دانشجو تمرکز کنم. دانشجو از نظر زبانشناسی اگر بگوییم به معنی کسی است که دانش میجوید و در اصطلاح، برای نام بردن از محصّلان در سطح تحصیلات دانشگاه و پس از آن به کار میرود. در یک نظام آموزش عالی، وقتی یک فرد میآموزد که «دیگران چه گفتهاند و چه کردهاند» و برایش میگویند که «مسایل پیچیدهٔ یک علم را چگونه حل کردهاند» دانشجو است.
دانشجو از نظر واژه، به معنی کسی است که جستجوگر دانش است. در واقع بر خلاف دانشآموز که اصولاً دانش به وی منتقل میشود و بیشتر نقش گیرنده دارد؛ دانشجو، بهصورت فعالانه در جستجوی دانش مورد نظر است. در این رابطه، یک ضربالمثل چینی میگوید «معلمان میتوانند در را باز کنند، اما شما باید خودتان وارد آن شوید.»
دانشجو شخصی است که در مدرسه، کالج یا دانشگاه ثبت نام کرده و در حال تحصیل است. دانشجویان معمولاً افرادی هستند که برای کسب مهارتها و دانش جدید تلاش میکنند.
همچنین از نظر کاربردی، دانشجو به فردی گفته میشود که در یک دانشگاه یا موسسه آموزش عالی، مشغول به تحصیل است. تحصیل در دانشگاه ممکن است در مقطع کاردانی (فوق دیپلم)، کارشناسی (لیسانس)، کارشناسی ارشد (فوق لیسانس)، دکتری تخصصی (PhD)، دکتری حرفهای یا تخصص پزشکی (رزیدنتی) باشد. اگرچه به تعداد دانشجویان، مسیرهای متفاوتی برای موفقیت وجود دارد، به خصوص با توجه به رشته و مقطع تحصیلی آنان، اما اصول کلی نیز در این مسیر ثابت است.
دانشجو باید شروع کند تابه هدفش برسد!
زیگ زیگلار نویسنده مشهور میگوید:«برای شروع لازم نیست عالی باشید، اما برای عالی بودن باید شروع کنید.» این شروع، میتواند در دوران دانشجویی باشد. شروع یک مسیر جدی، شروع یک کار و هر شروع دیگری. همینطور به یاد داشته باشید «متخصص در هر کاری زمانی مبتدی بود!»
گام بعدی برای دانشجو آزمون و خطای منطقی است که بايد یاد بگیرد که آن را امتحان کند. در این باره آلبرت انیشتین میگوید: «کسی که هرگز اشتباه نکرده، هیچ وقت چیز جدیدی را امتحان نکرده است.» واقعیت این است که تمدن و پیشرفت، توسط کسانی شکل گرفته که بارها و بارها اشتباه کردهاند تا توانستهاند به یافتههای جدید دست یابند.
دوران دانشجویی، فرصت خوبی است برای آزمون و خطای منطقی؛ چه در عرصه علمی و حتی چه از نظر کاری.
سومین گام، سختی کار برای دانشجو است که نبايد در این راه ناامید شود و دست از تلاش برندارد به همین دلیل است که توماس جفرسون میگوید:«“من متوجه شدم که هر چه سختتر کار کنم، به نظر میرسد شانس بیشتری دارم. ”و حافظ خودمان هم اضافه میکند:
«مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید».
دانشجویی، یک دوره زمانی چالشبرانگیز اما بسیار جذاب است. دانشجویان باید یاد بگیرند که چگونه مستقل فکر کنند، مهارتهای سازمانی خود را توسعه دهند و با افرادی از طیفهای مختلف جامعه کنار بیایند.
دانشجویان باید با حجم زیادی از کار درسی کنار بیایند و ممکن است با مشکلات مالی نیز مواجه شوند. علاوه بر این، دانشجویان ممکن است با فشار اجتماعی از همکلاسیها و خانواده خود مواجه شوند.
و اما برخی از مزایای دوران دانشجویی!
یادگیری مهارتهای جدید
دانشجویان در دوران دانشجویی فرصت یادگیری مهارتهای جدیدی را دارند که میتواند در زندگی حرفهای آنها مفید باشد. این مهارتها میتواند شامل مهارتهای تحلیلی، مهارتهای ارتباطی و مهارتهای حل مسئله باشد.
توسعه دانش
دانشجویان در دوران دانشجویی فرصت توسعه دانش خود در زمینههای مختلف را دارند. این میتواند به آنها کمک کند تا دیدگاه خود را در مورد جهان گسترش دهند و تصمیمات آگاهانهتری بگیرند.
ملاقات با افراد جدید
دانشجویان در دوران دانشجویی فرصت ملاقات با افراد جدید از طیفهای مختلف جامعه را دارند. این میتواند به آنها کمک کند تا درک بهتری از جهان داشته باشند و شبکه اجتماعی خود را توسعه دهند.
برخی از چالشهای خاص دانشجویان
حجم زیاد کار درسی
دانشجویان باید برای کسب نمرات خوب در کلاسهای خود، حجم زیادی از کار درسی را انجام دهند. این میتواند شامل مطالعه، نوشتن تکالیف و شرکت در کلاسها باشد.
مشکلات مالی
شهریه دانشگاه میتواند بسیار گران باشد. دانشجویان ممکن است برای کمکهزینه تحصیلی واجد شرایط باشند، اما ممکن است هنوز مجبور شوند بخشی از هزینههای خود را تامین کنند.
فشار اجتماعی
دانشجویان ممکن است با فشار اجتماعی از همکلاسیها و خانواده خود مواجه شوند. این میتواند شامل انتظارات برای موفقیت تحصیلی یا شرکت در فعالیتهای اجتماعی خاص باشد.
علیرضا عزیزپور که خود زمانی دانشجو بوده است در باره این سؤال که دانشجو کیست اینگونه میگوید: تا دلتان بخواهد در پاسخ به سؤالاتی از این دست، جوابهای جدی و طنز داده شدهاست؛ اما مشکل من با خود این سؤال است!
به عقیدهی من اگر دانشجو، چگونگی و چرایی بودنش را نفهمد، چیستیاش به کلی زیر سؤال میرود.
وی میگوید بگذارید صریح و شفاف بگویم اکثریت جامعهی دانشجویی امروز کشور ما، صرفاً یک وسیله و ابزار است در دست آدمها و تفکرات مختلف؛ به عبارت دیگر، از خود عاملیتی ندارد. اینجاست که اصلاً دربارهی این موجود مفعولِ منفعل، پرسش «کیست» معنا پیدا نمیکند؛ چون هنوز برای خودش و جامعهاش «کسی» نشده!
سؤال دربارهی اینگونه دانشجوها با «چیست» بهتر معنا پیدا میکند؛ چراکه مثل باقی اشیاء، صرفاً بازیچه و وسیلهای برای تحقق اهداف و خواستههای دیگراناند!
این گروه در باطن، حرکتی نمیکنند و مانند مرداب راکدند، اما معمولاً ادعایشان گوش جهان را کَر کرده!
تعصب و جزماندیشی مؤلفهی اصلی این پدیده است...
اما شاید بپرسید دانشجو چگونه برای خودش و جامعهاش «کسی» میشود؟!
پاسخ در همان «عاملیت» است!
دانشجویی میتواند ادعا کند شأنِ جایگاه و نقش خود در جامعه را حفظ کرده که:«از آنچه رنگ تعلق پذیرد، آزاد باشد»!
دانشجویی که اگر حرف اشتباهی از استاد شنید، بیاندیشد و عاقلانه و شجاعانه در برابر آن حرف بایستد!
دانشجویی که اگر عمل غلطی در جامعه دید، بیاندیشد و عالمانه و مدبرانه در پی اصلاح آن باشد!
دانشجویی که راه حل مشکلات را در اندیشهورزی و گفتوگو میبیند، نه در هوچیگری و داد و بیداد بیهدف!
دانشجویی که به جای مناظرات استادیومی دنبال گفتوگوهای عمیق تمدنی است و به جای سوت و کف زدنهای بیمنطق برای خنک شدن دل خودش؛ دنبال راه چارهای برای گرم شدن دل جامعه است!
امروز به ندرت میتوان از این قبیل دانشجویان پیدا کرد، چون ظاهراً فراموش کردهایم که «دانشگاه، مبدأ همۀ تحولات است»!
متأسفانه رنگ و بوی این حرفها را در تشکلات دانشجویی هم کمتر میبینیم تا چه رسد به دیگران...
اما به هر حال، باز هم هستند دانشجویانی که با پندار و گفتار و رفتارشان به این عنوان اعتبار میبخشند. در یک نظام آموزشی، وقتی یک فرد میآموزد که «دیگران چه گفتهاند و چه کردهاند» و برایش میگویند که «مسایل پیچیدهٔ یک علم را چگونه حل کردهاند» دانشآموز، دانشجو یا طلبه است. فقط از زمانی که خودش به مرز دانش میرسد و مسئله تازهای را کشف یا حل میکند یک محقق و دانشمند است.
دانشجو به کسی اطلاق می گردد که طبق برنامه و مقررات وزارتین علوم، تحقیقات و فناوری - بهداشت، درمان وآموزش پزشکی در یکی از دانشگاهها و موسسات آموزش عالی خارج از کشور که مورد تائید وزارتین مزبور بوده و شرط ورود به آنها داشتن حداقل دیپلم کامل متوسطه باشد، به تحصیل اشتغال ورزد.
روز ۱۶ آذر در تقویم، بهعنوان روز دانشجو شناخته میشود. علت نامگذاری این روز، شهادت سه دانشجوی دانشگاه تهران (آذر شریعت رضوی، مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی) در روز ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ است.
همچنین اگرچه بعضی منابع، روز ۱۵ اکتبر را بهعنوان روز جهانی دانشجو عنوان کردهاند، اما اتفاق نظری در این رابطه وجود ندارد و سازمان ملل نیز آن را به رسمیت نشناخته است.
دکتر منصور شیرعلیزاده سرپرست دانشگاه پیام نور مرکز مریوان ضمن تبریک در خصوص روز دانشجو میگوید:
شانزده آذر، یادآور حماسهآفرینی دانشجویان آزادهای است که جان خود را فدای آرمانهای آزادیخواهی، استقلال طلبی وآرمانهای بلند انقلاب اسلامی کردند. این روز، نه تنها نماد مبارزه با استبداد و استعمار است، بلکه آغازگر راهی است که امروز به درختی تنومند از دانش، بینش و بصیرت تبدیل شده و از اینرو جوانان ایرانی بهعنوان محور مبارزه با صهیونیست غاصب در جهان شناخته شدهاند، چرا که برائت از استکبار، عامل اصلی عزتمندی مسلمانان، خروج از سیطرهی کفار و طواغیت، استقلال، آزادی و عدالتخواهی است.
وی افزود: دانشجویان، آیندهسازان این مرز و بوم هستند. آنان با دانش و توانمندی خود، موتور محرک پیشرفت و توسعه کشور محسوب میشوند. در این روز بزرگ، جا دارد از تلاشهای شبانهروزی دانشجویان در عرصهی علم و پژوهش قدردانی شود.
شیرعلیزاده اظهارداشت: دانشگاه، به عنوان خانهی علم و اندیشه، همواره تلاش کرده است تا فضایی برای رشد و شکوفایی استعدادهای دانشجویان فراهم کند. ما بر این باوریم که دانشگاه باید محلی برای پرورش انسانهای متفکر، خلاق و مسئولیتپذیر باشد.
رئیس دانشگاه پیام نور مریون اظهار امیدواری کرد در سال تحصیلی جاری، شاهد پیشرفت روزافزون دانشجویان عزیز و ارتقای جایگاه دانشگاه در عرصهی علمی کشور باشیم.
دانشجو یعنی کسی که در جامعه پویایی ایجاد میکند، کسی که محیط اطرافش را متحول میکند، کسی که حرف میزند و حرفش را به کرسی مینشاند؛ کسی که جریان ایجاد میکند، کسی که زنده است، فعال است، موثر است و نبودش احساس میشود. تا وقتی دانشجو زنده باشد، جامعه نیز زنده است و رو به جلو حرکت میکند و مادامی که دانشجو با سکوت و رخوت، به کناری بنشیند، جامعه نیز رو به افول می رود.
اما منظور از پویایی و زنده بودن، هیاهو نیست چرا که هیاهو، کوتاه مدت است و تاثیر ندارد؛ منظور قدرت ایجاد تاثیرات مفید و بلندمدت در محیط اطراف است و این است که دانشآموز را دانشجو میکند. بی شک ترم به ترم معدل آوردن، مقاله دادن، کارشناسی ارشد قبول شدن و... دانشآموز را دانشجو نمیکند. این مثل همان بدنی است که تنها یکی از اعضایش رشد کرده و بقیه اعضا در اندازه قبل خود ماندهاند.
دانشجو باید درد را احساس کند و در پی درمانش باشد. اگر درد را احساس نکند دانشجو نیست و اگر احساس کند و در پی درمانش نباشد، باز هم دانشجو نیست.
دانشجو یعنی تلاش، امید، آینده، صبر، یعنی تو، یعنی من
یعنی تمام اونایی که رفتن تا ما بمونیم
روزتان مبارک
آدرس کوتاه خبر: