اگرچه تورم ناشی از گران شدن حاملهای انرژی انکار ناپذیر است، اما بخش قابل توجهی از آن ساختگی و بیشتر دستاویز اصناف برای گران کردن اجناس است تا یک عامل واقعی تورم.
واقعیت امر این است که قیمت بنزین در ایران دیگر ارزان نیست، بلکه مسخره ارزان است. خرید یک باک بنزین کمتر از خرید یک بسته چیپس یا پفک تمام میشود. به راستی چرا باید کسی که خودرویی چند میلیاردی دارد بنزین 1500 تومانی بگیرد، در حالی که قیمت واقعی و جهانی آن حداقل 000,60 تومان است؟! در ایران حداقل 250,000 خودروی لوکس وجود دارد که این تعداد خودرو روزانه دستکم یک میلیون دلار یارانهی بنزین میگیرند که سالانه معادل 22 هزار میلیارد تومان است. این رقم دقیقاً برابر با یک ماه یارانهی نقدی کل کشور است. دقت کنید که ما فقط یارانهی خودروهای لوکس را در نظر گرفتهایم و نه سایر ماشینهای متوسط، قدیمی، مسافرکش و ...
یعنی پولی که باید صرف عمران کشور، درمان بیماران، تحصیل کودکان مناطق محروم، پژوهشهای بنیادین و سایر امور حیاتی شود، در دور دور کردنهای بیهودهی ماشینهای لوکس دود میشود. بدین ترتیب آیا مردم از ارزان بودن بنزین منتفع میشوند؟!
از سویی بازار قاچاق سوخت و سوختبران، که ناشی از اختلاف قیمت بسیار زیاد آن با کشورهای همسایه است، حسابی داغ است؛ به طوری که طبق آماری که برخی رسانهها منعکس کردهاند روزانه 20 میلیون لیتر سوخت از ایران به کشورهای همسایه قاچاق میشود و این معادل سالانه 5 میلیارد دلار است که باز در مسیر رفاه مردم و توسعه کشور هزینه نمیشود. قاچاق سوخت اکنون برای خودش در ایران مافیای گردن کلفتی شده و برای خود صاحب دستگاه عریض و طویل و سازمانیافتهای گشته که باعث تعجب است و این سؤال را پیش میآورد که چه قدرتی پشت این مافیا قرار دارد؟! از سوی دیگر مظلومنمایی سوختبران سؤاستفاده از احساسات عمومی جامعه را فراهم نموده و برای خود دایههای دلسوزتر از مادری هم پیدا کردهاند و این خود از عجایب روزگار ماست که برخی از مردم برای کسانی که از آنها دزدی میکنند دل میسوزانند.
از سویی روزانه در ایران به طور متوسط حدود 100 میلیون لیتر بنزین مصرف میشود که بخش زیادی از آن غیرضروری و اسراف بوده و تنها سبب بالاتر رفتن آلودگی هوا بخصوص در کلانشهرها میگردد و افزایش انواعی از بیماریها و نیز آسیب بیشتر محیط زیست را در پی دارد.
بهتر است منابع کشور عاقلانه و در جای درست استفاده شوند تا فشار اقتصادی بر گردهی قشر ضعیف جامعه اعمال نشود. دولت میتواند از درآمد حاصل از محل بهینه شدن مصرف و قیمت سوخت، یارانههای مستقیم و غیرمستقیم اقشار ضعیف جامعه را افزایش دهد و این گام ارزشمندی در مسیر اجرای عدالت اجتماعی خواهد بود. همچنین، با این درآمد میتوان پروژههای ملی مهمی را در حوزههای مختلف همچون صنعت، تولید، درمان، عمران، آموزش و پژوهش اجرا نمود.
لازم به ذکر است که اگرچه تورم ناشی از گران شدن حاملهای انرژی انکار ناپذیر است، اما بخش قابل توجهی از آن ساختگی و بیشتر دستاویز اصناف برای گران کردن اجناس است تا یک عامل واقعی تورم. در پژوهشهای مختلفی که پیشتر توسط محققان و متخصصان امر در سطح ملی و بینالمللی انجام گردیده گزارش شده است که اثر تورمی گران شدن حاملهای انرژی را میتوان با نظارت مؤثر دولت بر بازارها و همچنین بازتوزیع درآمد حاصل از آن به طور عادلانه در جامعه تا حدود زیادی کنترل نمود. همچنین، لازم به ذکر است که بهتر است دولت نیز سعی نماید تا جای ممکن از افزایش ناگهانی و چند برابری قیمتهای حاملهای انرژی اجتناب نماید تا خدایی ناکرده سبب ایجاد مشکل در معیشت جامعه نگردد. در واقع، دولت میتواند از طریق کنترل و مهار قاچاق سوخت گامهای بسیار مؤثری بردارد و اینگونه فشار اقتصادی ناشی از افزایش قیمت سوخت نیز به حداقل خواهد رسید. این امر از طریق ایجاد کارگروههای تخصصی مبارزه با قاچاق سوخت و نیز نظارت بر مسیرهای تولید و توزیع سوخت و جایگاههای عرضه سوخت قابل حصول است.
با آرزوی سربلندی و بهروزی برای ایران و ایرانیان
آدرس کوتاه خبر: