روزنامه روژان/ شماره 931
روزنامه روژان/ شماره 931
بزرگترین مراسم مولودی خوانی کشور در سنندج برگزار میشود
مدیرکل منابع طبیعی کردستان:
حراست از منابع طبیعی جزو جدائیناپذیر فرهنگ کُردهاست
استقبال ۲۰ هزار نفری از جشنواره تئاتر زیویه
سومین جشنواره ملی خوشنویسی زریبار در مریوان پایان یافت
«نسڵ وگۆشخانی» ئاخێزگەیێ بۆ هەست
چاوخشانێک بهسهر ژیاننامهی ماجدمەزهەرپوور ناسراو بە ئاوارە
نووسین: ساسان مۆنفەرێد[بێوەر] لە شاری سەوڵاوا
بزرگترین مراسم مولودی خوانی کشور در سنندج برگزار میشود
مدیرکل منابع طبیعی کردستان:
حراست از منابع طبیعی جزو جدائیناپذیر فرهنگ کُردهاست
استقبال ۲۰ هزار نفری از جشنواره تئاتر زیویه
سومین جشنواره ملی خوشنویسی زریبار در مریوان پایان یافت
«نسڵ وگۆشخانی» ئاخێزگەیێ بۆ هەست
چاوخشانێک بهسهر ژیاننامهی ماجدمەزهەرپوور ناسراو بە ئاوارە
نووسین: ساسان مۆنفەرێد[بێوەر] لە شاری سەوڵاوا
روزنامه روژان/ شماره 931
بزرگترین مراسم مولودی خوانی کشور در سنندج برگزار میشود
مدیرکل منابع طبیعی کردستان:
حراست از منابع طبیعی جزو جدائیناپذیر فرهنگ کُردهاست
حراست از منابع طبیعی جزو جدائیناپذیر فرهنگ کُردهاست
استقبال ۲۰ هزار نفری از جشنواره تئاتر زیویه
سومین جشنواره ملی خوشنویسی زریبار در مریوان پایان یافت
«نسڵ وگۆشخانی» ئاخێزگەیێ بۆ هەست
چاوخشانێک بهسهر ژیاننامهی ماجدمەزهەرپوور ناسراو بە ئاوارە
نووسین: ساسان مۆنفەرێد[بێوەر] لە شاری سەوڵاوا
«نسڵ وگۆشخانی» ئاخێزگەیێ بۆ هەست
چاوخشانێک بهسهر ژیاننامهی ماجدمەزهەرپوور ناسراو بە ئاوارە
نووسین: ساسان مۆنفەرێد[بێوەر] لە شاری سەوڵاوا
«گوناگون؛ ستون جدید روژان» عنوان یادداشتی است از دکتر آرمان رحیمی که در این شماره میخوانید:
با نام و یاد خدا
معرفی نویسنده ستون
خدمت مخاطبین ارجمند روزنامه روژان عرض سلام و ادب دارم و خوشحالم که از این طریق میتوانم با شما در ارتباط باشم.
چون نخستین باری است که در اینجا مینویسم، فکر کردم بهتر است در آغاز معرفی مختصری از خودم خدمتتان داشته باشم و در مورد اهداف و دلایلم برای نوشتن در این ستون و نیز محتوایی که قرار است تقدیمتان شود به نکاتی اشاره کنم.
من آرمان رحیمی، متولد 1366، متولد شهر سنندج و فارغالتحصیل دکترای تخصصی رشته پزشکی مولکولی هستم. از همان دوران کودکی همواره به نوشتن علاقه داشتهام. در رشته تخصصی خودم مقالاتی را در مجلات علمی بینالمللی به چاپ رساندهام و چند سال پیش هم کتابی را ترجمه نمودم که موفق به دریافت جایزه کتاب سال ایران در حیطه پزشکی شد.
اما آنچه که میخواهم در این ستون دربارهاش بنویسم کمتر با رشته تخصصی خودم ارتباط پیدا میکند. زیرا من علاوه بر آن همواره به نوشتن شعر، داستان، و تحلیل مسائل روز نیز پرداختههام.
به پیشنهاد اطرافیانی که همواره به من لطف داشتهاند و نیز به دلیل علاقه شخصی خودم و احساس ضرورتی که نمودم بر آن شدم برخی از نوشتههایم را با بخش بیشتری از جامعه به اشتراک بگذارم. خوشبختانه در این مسیر بخت با من یار بود و با آقای سلیمان اللهمرادی، صاحبامتیاز آگاه، خوشقریحه و دلسوز روزنامه وزین روژان آشنا شدم. در طی صحبتهایی که در قالب یک گفتوگوی دوستانه با هم داشتیم متوجه شدیم نسبت به برخی از مسائل اجتماعی نگاه مشترکی داریم. از این رو، ایشان لطف نمودند و این ستون را در اختیار من قرار دادند تا برخی از نوشتههایم را در آن به طبع برسانم.
همانگونه که در عنوان ستون پیداست، مطالبی که از این پس در اینجا تقدیم حضور شما مخاطبین گرامی خواهد شد در حوزههای مختلف ادبی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و پزشکی خواهد بود. بدیهی است که در نگاه اول این حوزهها ارتباط چندانی با هم ندارند، اما واقعیت این است که ما نیز انسانهایی تکبعدی نیستیم و تمام این جنبهها در زندگی همه ما نمود دارد.
همچنین، سعی من بر آن خواهد بود مطالبی که تقدیم حضورتان میشود از کیفیت ساختاری و محتوایی خوبی برخوردار بوده و نیز جامعه هدف آن گسترده باشد تا رضایت خاطر طیف وسیعی از مخاطبین را جلب نماید. فعلاً توافقمان با آقای الله مرادی مبنی بر این است که شنبهها و دوشنبههای هر هفته در این ستون مطلب بنویسم. امیدواریم این همکاری مفید واقع شود و شکوفاتر گردد. برای آنکه صرفاً به معرفی نپرداخته باشم، به عنوان حسن ختام، شما را به خواندن دو بیت از اشعارم دعوت میکنم؛ حسن ختامی که خود فتح بابی برای آشناییاست. راستی تا یادم نرفته این را هم بگویم، تخلص من در شعرهایم «مهربان» است.
یـادی ز ما کردی زهی چندی به دیدارم بیا
آمیـن کـه ایـمانم دهـی چندی به دیدارم بیا
ای شاه هـر شاهنشهی دارندهی هـر آگهی
تـا وا رهم از گمرهی چندی به دیدارم بیا
با تقدیم احترام
دکتر آرمان رحیمی
آدرس کوتاه خبر: