رونمایی از سریال تاریخی سنجرخان
آیین رونمایی از سریال تاریخی سنجرخان، با حضور معاون امور استانهای سازمان صدا و سیما و مسئولان استانی در سنندج برگزار شد.
سریال تاریخی سنجرخان روایت مبارزه «سنجرخان وزیری» ملقب به سردار اکرم با انگلیسیها و روسهاست که مراحل فیلمبرداری آن در کردستان به پایان رسیده و به زودی از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش خواهد شد.
علی مرادی مدیر کل صدا و سیمای مرکز کردستان با بیان اینکه کردستان سرزمینی است که در حساسترین زمانها با مردانگی و رشادت توطئههای بزرگ را خنثی کرده است، گفت: «هرکجا کُرد زندگی میکند آنجا ایران است. در این سریال زمانی که به سنجر خان پیشنهاد داده میشود که برای حفظ جان به سفارت بیگانه (روس) پناه ببرد, میگوید: در این سرزمین فقط یک پرچم را میشناسم و آن بیرق ایران است.»
وی با اشاره به اینکه سهم کردستان و فداکاری مردم آن در سبد رسانه کشور ناچیز است، گفت: اگرچه در دوران تحولی سازمان با نگاه ویژه ریاست صدا و سیما و معاونین وی قدمهای بسیار خوبی برداشته شده است ولی جای کار بیشتری در این زمینه وجود دارد.
وی همچنین گفت: در آیندهای نزدیک سریال مستوره اردلان در کردستان تولید میشود.
سریال سنجرخان غبار غربت را از چهره قهرمانان کردستان میزداید
استاندار کردستان نیز گفت: امیدوارم پخش سریال سنجرخان، غبار غربت از چهره قهرمانی ملی دیار کردستان بزداید و سرآغازی برای معرفی قهرمانان ملی کردستان باشد.
زارعی کوشا اظهار داشت: با ساخت سریال تاریخی سنجرخان شاهد آغاز حرکت فرهنگی برای معرفی چهرههای شاخص کردستان در ادوار تاریخ به ویژه قهرمانی که همواره الهام بخش رشادت و سلحشوری بودهاند، خواهیم بود.
وی با بیان اینکه برای یک کار هنری باید دهها کتاب را خواند، خاطرنشان کرد: سریالهای تاریخی و فاخر خدمتی بزرگ به چهرههای ملی و مذهبی است و شخصیتهای ناآشنا را معرفی میکند.
زارعی کوشا با اشاره به آغاز ساخت سریال مستوره اردلان اظهار کرد: ساخت این سریال هدف بزرگ خود را دنبال کند و برای تمامی عوامل این سریال آرزوی موفقیت دارم.
در این مراسم تفاهمنامه ساخت پیشتولید سریال مستوره اردلان با شهین شریعتی نویسنده آن امضا شد.
سریال سنجرخان روایت یک درام انسانی و هنری است
در این مراسم تهیهکننده سریال سنجرخان هم گفت: هدف از ساخت سریال سنجرخان قرار گرفتن نام او در کنار دیگر قهرمانان ایرانی بوده است و ما فقط درصدد روایت یک درام هنری و انسانی بودیم.
حسین جلالی با بیان اینکه ساخت سریال سنجرخان سال ۹۹ شروع شد و به تازگی به پایان رسید، گفت: ساخت این سریال در دوران بسیار سخت و طاقت فرسا بود و بخشی از ساخت آن در دوران کرونا فراز و نشیبهایی به ساخت این سریال وارد کرد.
وی اظهار امیدواری کرد مدیران استانی قدرت ریسک خود برای ساخت چنین آثاری را بالا ببرند.
وی اظهر کرد: به عنوان تهیه کننده تمام مسئولیت این سریال را به عهده میگیریم و از حیثیت آن دفاع میکنم.
زندگی سنجرخان وزیری را بشناسیم
سنجرخان وزیری نرانی ملقب به سردار اکرمفرزند حاج یوسف مالک روستای نران از توابع شهر سنندج و فرزند جیران خانم از خانواده اردلان (خاندان حاکم کردستان) و فرزند چهارم از ۹ فرزند خانواده است. بعد از فوت پدر به علت خصومت برادرانش با وی (سنجرخان و یکی از برادرانش از مادری دیگر بودند) مجبور به ترک روستا و زادگاه خود میگردد و بعد از خریداری کردن زمینی در میانگروران و احداث روستایی در همان محل مشغول به کار کشاورزی و دامداری و زندگی خود میشود و با در اختیار گذاشتن خانه و زمین به کشاورزان عدهای از مردم همان منطقه را به دور خود جمع میکند و همزمان با کارهای کشاورزی و دامداری رعیت و افراد روستای خود را به کار یادگیری سواری و آموختن فنون جنگاوری وامیدارد.
پدرش میرزا محمد وزیری نرانی، دو همسر داشت که سنجرخان و برادرش یداللهخان از همسر دوم او به دنیا آمده و برادرخواندهاش به نام میرزا خلیل خان که بعدها سنجرخان را به قتل رساند از همسر اول وی بود. مادر سنجر خان خواهر حاج علیخان آگاه کلیایی از کردهای کرمانشاه بود که به امیر امجدخان کلیایی وابسته بود. مادر سنجرخان شیعه و پدرش اهل تسنن و شافعی مذهب بود. تبار سنجرخان از سمت پدر به خاندان وزیری میرسد. خاندان وزیری سنندج از نسل خواجه ابراهیم بزاز هستند که در زمان شاه عباس صفوی به فرمان ههلوخان اردلان به عنوان مستوفی و وزیر مالیه به دارالحکومۀ خاندان اردلان امد. اوایل سلطنت ناصرالدینشاه قاجار ادارۀبسیاری از امور را در دست گرفته و گاهی سبب عزل و نصب حکومتها نیز میشدند. طایفه وزیری ها گسترش پیدا کردند و در شهرها و روستاهای کردستان پراکنده شده و نبض کردستان را در دست گرفتند. بعد از انقراض خاندان اردلان در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه، وزیری ها در کردستان حرف اول را می زدند و گاهی موجبات عزل و نصب حکومت ها را فراهم میکردند.
میرزا تقی خان آصف دیوان و برادر او مشیر دیوان بزرگ خاندان وزیریها محسوب میشدند که اولی پسرعموی پدر سنجرخان بود. سنجرخان که به دنبال در دست گرفتن قدرت بود، نه تنها دو برادرش میرزا خلیل خان و یداللهخان را به جانشینی پدر قبول نداشت، بلکه آصف دیوان را هم به عنوان بزرگ خاندان نمیپذیرفت و به همین دلیل درگیریهای زیادی در درون خاندان وزیری علیه او وجود داشت. با این حال به دلیل تعلق مادر سنجرخان به ایل کلیایی کرمانشاه، وی پشتوانۀ خوبی در میان ایل داشت و به همین دلیل از حاشیۀ امنی برخوردار بود. با این حال سنجرخان در سن ۲۵ سالگی مورد خشم آصف دیوان قرار گرفت و به ناچار در منطقۀ کلیایی پناهنده و به عنوان سردار سرلشکر دربار امیر امجدخان کلیایی که با نفوذترین خان آن منطقه بود استخدام شد. او سه سال با این سمت در کلیایی بود و عنوانی را از آن خود کرد که دیگر خوانین منطقه کلیایی نیز برای رسیدن به آن در رقابت بودند. به همین دلیل خوانین دیگر که برخی او را رقیب خود میپنداشتند و برخی دیگر رشمنان امیر امجد بودند اعلام کردند که هر کس سنجرخان را کتفبسته تحویل دهد، به شغل سردار لشکری منسوب و انعام بزرگی دریافت خواهد کرد. به دنبال آشکار شدن این فراخوان، امیر امجد خان که نمیخواست ابهت حضور سنجرخان شکسته شود، نامه ای به آصف دیوان نوشت و شفاعت او را نزد وی کرد و به آصف دیوان قول داد که از این به بعد سنجر خان تابع اوامر او خواهد بود. با پذیرش این نامه توسط آصف دیوان، سنجر خان اجازه یافت به املاک موروثی پدرش در روستای نران بازگردد. این بازگشت البته بدون درگیری نبود و گماشتگان خوانین کلیایی در راه بازگشت برای به دست آوردن انعام به او حملهور شدند. در این میان فردی به نام ماییخان که از سربازان مخالفان امیر امجدخان کلیایی بود، در کشتن وی ناکام ماند و از ترس آنکه در بازگشت به دست اربابش کشته شود، به کلیایی بازنگشت و تا آخر عمر با سنجخان همراه شد و پیمان وفاداری بست.
سنجرخان پس از بازگشت به روستای نران متوجه شد که برادرش خلیلخان املاک پدری را تصاحب کرده است و به دلیل خصومت میان این دو برادر امکان زندگی در روستا برای وی وجود ندارد. بنابراین به روستای میآوران در مجاورت نران رفت و املام آنجا را خرید و همراه با ماییخان در آنجا خانهای ساخت و به کشاورزی پرداخت. او در میآوران قلعهای ساخت و افرادی را به عنوان سوار به تفنگ مجهز کرد که بعدها در جنگ همراهش شدند.
جنگ علیه روسها و انگلیسیها
در این زمان که روسها مناطق مختلف ایران از جمله کردستان را اشغال کردهاند و آزار و اذیت مردم به جایی رسید که مردم از جنگ جویان میهن دوست تقاضای کمک و یاری کردند. سنجرخان با آگاه شدن از عمق بحران و فشارهای زیاد اشغالگران با فرستادن نامههایی به حاکم سنندج و اجازه از آنها، درخواست اذن جنگ و همچنین در اختیار گذاشتن نیروی جنگی برای انجام چنین امری را میکند که البته با مخالفت حاکم سنندج رو به رو میشود و در نهایت اصرار و درخواستهای زیاد سنجر خان حاکم سنندج را برآن میدارد که جهت جلوگیری از سرکشی و اغتشاش قشونی متشکل از قوای انگلیسی که آنموقع در کردستان جولان میدادند را جهت سرکوب ارسال مینماید که به جنگ میان سنجرخان و انگلیسیها میانجامد و با شکست انگلیسیها راه جنگ با روسها برای این مرد هموارتر میشود و این بار بدون اجازه و اذن از کسی، خود جوش و با اتکا به نیروهای مردمی روستاهای اطراف سنندج و جوانان گرد آمده بود، راهی میدان مبارزه و نبرد با روسها گردید.
از روستاهای اطراف کامیاران شروع به جنگ و زد و خورد میشود و روسها را تا شهر سنندج فراری داده و با شکست دادن آنان، آنها را مجبور به ترک روستاها و شهرها مینماید. در شهر سنندج و در جنگ صلوات آباد بعد ازشکست واردکردن به روسها و تعقیب آنان دچار گلولهای ازدشمن میشود و زخمی کاری و مهلک برمیدارد. با التیام یافتن سنجرخان از آن زخم، بعد از یک ماه با ندایی از فردی مقدس در عالم خواب خان را دوباره بر جنگ و مبارزه مصر و مصمم علیه اشغالگران مژده فتح و پیروزی را میدهد.
با فراهم کردن سوارانی ازروستاهای اطراف و با یاری مردم دوباره راهی میدان میشود و از شهر دهگلان روسها را در پی یک نبرد سخت شکست و فراری داده و با به دست آوردن مقدار زیادی غنایم جنگی سبک و سنگین و مهمات به جنگهای بعدی ادامه میدهد. ادامه جنگها و فتح و پیروزیهای پیاپی سنجر خان تعجب تمام رجال مملکت رادرپی دارد سیل پیشکشیها و هدایا از اطراف واکناف سرازیر میشود پیشنهادهای زیادی برای همکاری دریافت میدارد که اکثر آنها به موقع و بعضی واقعی نبود. جنگها به شهرهای دیواندره و سقز کشیده میشود و در اکثر مناطق سواران سنجر خان موفق به شکست روسها و آزادسازی مناطق مذکور میگردند. باهمکاری یکی از حاکمان منطقه سقز و بوکان به نام حشمت الملک، خان روسها را تا پل منجیل فراری میدهد و به عقب میراند و تمامی خاک کردستان را از نیروهای روسی پاکسازی میکند. نامهای به میرزا کوچک خان مینویسد و میرزا را از کار روسها آگاه میکندکه آنها را از کردستان فراری دادهام و اکنون نوبت شماست که آنها به طرف شما در راهند. میرزا هم در کنار پل منجیل با نیروهای روسی درگیر میشود و در این جنگ تلفات زیادی بر نیروهای روس وارد میگردد.
پدرش میرزا محمد وزیری نرانی، دو همسر داشت که سنجرخان و برادرش یداللهخان از همسر دوم او به دنیا آمده و برادرخواندهاش به نام میرزا خلیل خان که بعدها سنجرخان را به قتل رساند از همسر اول وی بود. مادر سنجر خان خواهر حاج علیخان آگاه کلیایی از کردهای کرمانشاه بود که به امیر امجدخان کلیایی وابسته بود. مادر سنجرخان شیعه و پدرش اهل تسنن و شافعی مذهب بود. تبار سنجرخان از سمت پدر به خاندان وزیری میرسد. خاندان وزیری سنندج از نسل خواجه ابراهیم بزاز هستند که در زمان شاه عباس صفوی به فرمان ههلوخان اردلان به عنوان مستوفی و وزیر مالیه به دارالحکومۀ خاندان اردلان امد. اوایل سلطنت ناصرالدینشاه قاجار ادارۀبسیاری از امور را در دست گرفته و گاهی سبب عزل و نصب حکومتها نیز میشدند. طایفه وزیری ها گسترش پیدا کردند و در شهرها و روستاهای کردستان پراکنده شده و نبض کردستان را در دست گرفتند. بعد از انقراض خاندان اردلان در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه، وزیری ها در کردستان حرف اول را می زدند و گاهی موجبات عزل و نصب حکومت ها را فراهم میکردند.
میرزا تقی خان آصف دیوان و برادر او مشیر دیوان بزرگ خاندان وزیریها محسوب میشدند که اولی پسرعموی پدر سنجرخان بود. سنجرخان که به دنبال در دست گرفتن قدرت بود، نه تنها دو برادرش میرزا خلیل خان و یداللهخان را به جانشینی پدر قبول نداشت، بلکه آصف دیوان را هم به عنوان بزرگ خاندان نمیپذیرفت و به همین دلیل درگیریهای زیادی در درون خاندان وزیری علیه او وجود داشت. با این حال به دلیل تعلق مادر سنجرخان به ایل کلیایی کرمانشاه، وی پشتوانۀ خوبی در میان ایل داشت و به همین دلیل از حاشیۀ امنی برخوردار بود. با این حال سنجرخان در سن ۲۵ سالگی مورد خشم آصف دیوان قرار گرفت و به ناچار در منطقۀ کلیایی پناهنده و به عنوان سردار سرلشکر دربار امیر امجدخان کلیایی که با نفوذترین خان آن منطقه بود استخدام شد. او سه سال با این سمت در کلیایی بود و عنوانی را از آن خود کرد که دیگر خوانین منطقه کلیایی نیز برای رسیدن به آن در رقابت بودند. به همین دلیل خوانین دیگر که برخی او را رقیب خود میپنداشتند و برخی دیگر رشمنان امیر امجد بودند اعلام کردند که هر کس سنجرخان را کتفبسته تحویل دهد، به شغل سردار لشکری منسوب و انعام بزرگی دریافت خواهد کرد. به دنبال آشکار شدن این فراخوان، امیر امجد خان که نمیخواست ابهت حضور سنجرخان شکسته شود، نامه ای به آصف دیوان نوشت و شفاعت او را نزد وی کرد و به آصف دیوان قول داد که از این به بعد سنجر خان تابع اوامر او خواهد بود. با پذیرش این نامه توسط آصف دیوان، سنجر خان اجازه یافت به املاک موروثی پدرش در روستای نران بازگردد. این بازگشت البته بدون درگیری نبود و گماشتگان خوانین کلیایی در راه بازگشت برای به دست آوردن انعام به او حملهور شدند. در این میان فردی به نام ماییخان که از سربازان مخالفان امیر امجدخان کلیایی بود، در کشتن وی ناکام ماند و از ترس آنکه در بازگشت به دست اربابش کشته شود، به کلیایی بازنگشت و تا آخر عمر با سنجخان همراه شد و پیمان وفاداری بست.
سنجرخان پس از بازگشت به روستای نران متوجه شد که برادرش خلیلخان املاک پدری را تصاحب کرده است و به دلیل خصومت میان این دو برادر امکان زندگی در روستا برای وی وجود ندارد. بنابراین به روستای میآوران در مجاورت نران رفت و املام آنجا را خرید و همراه با ماییخان در آنجا خانهای ساخت و به کشاورزی پرداخت. او در میآوران قلعهای ساخت و افرادی را به عنوان سوار به تفنگ مجهز کرد که بعدها در جنگ همراهش شدند.
جنگ علیه روسها و انگلیسیها
در این زمان که روسها مناطق مختلف ایران از جمله کردستان را اشغال کردهاند و آزار و اذیت مردم به جایی رسید که مردم از جنگ جویان میهن دوست تقاضای کمک و یاری کردند. سنجرخان با آگاه شدن از عمق بحران و فشارهای زیاد اشغالگران با فرستادن نامههایی به حاکم سنندج و اجازه از آنها، درخواست اذن جنگ و همچنین در اختیار گذاشتن نیروی جنگی برای انجام چنین امری را میکند که البته با مخالفت حاکم سنندج رو به رو میشود و در نهایت اصرار و درخواستهای زیاد سنجر خان حاکم سنندج را برآن میدارد که جهت جلوگیری از سرکشی و اغتشاش قشونی متشکل از قوای انگلیسی که آنموقع در کردستان جولان میدادند را جهت سرکوب ارسال مینماید که به جنگ میان سنجرخان و انگلیسیها میانجامد و با شکست انگلیسیها راه جنگ با روسها برای این مرد هموارتر میشود و این بار بدون اجازه و اذن از کسی، خود جوش و با اتکا به نیروهای مردمی روستاهای اطراف سنندج و جوانان گرد آمده بود، راهی میدان مبارزه و نبرد با روسها گردید.
از روستاهای اطراف کامیاران شروع به جنگ و زد و خورد میشود و روسها را تا شهر سنندج فراری داده و با شکست دادن آنان، آنها را مجبور به ترک روستاها و شهرها مینماید. در شهر سنندج و در جنگ صلوات آباد بعد ازشکست واردکردن به روسها و تعقیب آنان دچار گلولهای ازدشمن میشود و زخمی کاری و مهلک برمیدارد. با التیام یافتن سنجرخان از آن زخم، بعد از یک ماه با ندایی از فردی مقدس در عالم خواب خان را دوباره بر جنگ و مبارزه مصر و مصمم علیه اشغالگران مژده فتح و پیروزی را میدهد.
با فراهم کردن سوارانی ازروستاهای اطراف و با یاری مردم دوباره راهی میدان میشود و از شهر دهگلان روسها را در پی یک نبرد سخت شکست و فراری داده و با به دست آوردن مقدار زیادی غنایم جنگی سبک و سنگین و مهمات به جنگهای بعدی ادامه میدهد. ادامه جنگها و فتح و پیروزیهای پیاپی سنجر خان تعجب تمام رجال مملکت رادرپی دارد سیل پیشکشیها و هدایا از اطراف واکناف سرازیر میشود پیشنهادهای زیادی برای همکاری دریافت میدارد که اکثر آنها به موقع و بعضی واقعی نبود. جنگها به شهرهای دیواندره و سقز کشیده میشود و در اکثر مناطق سواران سنجر خان موفق به شکست روسها و آزادسازی مناطق مذکور میگردند. باهمکاری یکی از حاکمان منطقه سقز و بوکان به نام حشمت الملک، خان روسها را تا پل منجیل فراری میدهد و به عقب میراند و تمامی خاک کردستان را از نیروهای روسی پاکسازی میکند. نامهای به میرزا کوچک خان مینویسد و میرزا را از کار روسها آگاه میکندکه آنها را از کردستان فراری دادهام و اکنون نوبت شماست که آنها به طرف شما در راهند. میرزا هم در کنار پل منجیل با نیروهای روسی درگیر میشود و در این جنگ تلفات زیادی بر نیروهای روس وارد میگردد.
آدرس کوتاه خبر: