یکی از راههای کم کردن اثرات مخرب استفاده نامطلوب از تکنولوژی و اندیشههای جدید، گسترش سواد مبتنی بر تعاریف جدید است.
روژانپرس: جامعه ایران به کدام سو میرود؟ این سوالی است که گاها از خودمان میپرسیم. در مسیر حرکت تاریخی جامعه جهانی به سوی مدرنیسم به وقایع مهمی بر میخوریم که باعث تولدی دیگر در روح و زندگی انسانها شده است.
رنساس یا همان نوزایی دوران اندیشه، نقطه استارت حرکت ماشین زمان از سنتگرایی به سوی مدرنیته و موتور محرک آن جنبشهای فمنیسم و گسترش سایر اندیشههای جدید بود. پاسخگویی به چرایی تحقق چنین تحولی مستلزم تجزیه و تحلیل در تاریخ و ساعتها مطالعه و تحقیق و پژوهش است.
رنسانس آغازگر انقلابهای هنری، علمی، دینی مذهبی و فرهنگی بود که از شهر فلورانس ایتالیا آغاز شد و در سدهی ۱۵ سراسر اروپا را فرا گرفت. پیشرفت علم در دوره رنسانس نقطه عطفی برای اختراعات تاثیرگذار در روند زندگی مردم بود. در این دوره تاریخی، دگرگونی افکار و عقاید قرون وسطی و سنتگرایی در اندیشه مردم و ارزشهایی چون فرار از دروغ، بیعدالتی و قید و بندهای ضد انسانی شکل گرفت. در این میان رد پای کشیشان و کلیساها را با سو استفاده از مسیحیت که ابزاری برای حکمرانی به سود خود و ضرر مردم بود را نمیتوان نادیده گرفت.
اگر در تاریخ نه چندان دور اروپا چرخی بزنیم، بردگی زنان و رعایت نشدن حقوق بسیار ساده و اولیه آنان، کاملا مشهود است؛ کمابیش همه ما، داستان زنستیزی به صورتهای مختلف اعم از دهانبند آهنی، شورت آهنی، محروم بودن زنان از حقوق اجتماعی، اقتصادی، برابری، زیر پاگذاشتن ارزشها و کرامت انسانی زنان، تبعیض و هزاران مورد دیگر را شنیدهایم.
با این تفاسیر طلوع خورشید مدرنیسم، صبح روزی آغاز شد که تمامی مردان و زنان آن زمان اروپا، همه بندها و افسارها را شب قبلش پاره کرده بودند و با تمام قوا خودشان را از قید و بندها و دیکتاتوریها رهانیده و بذر دنیای جدیدی کاشتند.
ثمره این انقلاب در سایه مکاتبی مانند سکولاریسم، لیبرالیسم، لائیسم، فمنیسم و امرزه توسط ابزار قدرتمندی همچون رسانه و اینترنت و نظریه دهکده جهانی رواج یافت و استقبال چشمگیر از آن در خاور میانه تشویق و ترغیب عموم جوامع به ماتریالیست یا مادیگرایی و کمرنگی دین را به همراه داشت.
حال به کشور خودمان ایران باز میگردیم و تدابیر دولت و مردم را در برابر سونامی مدرنیسم از دیدگاه فرهنگی و اجتماعی مرور میکنیم.
سوال: آیا ما کاملا مخالف مدرنیته هستیم؟ اگر مخالف هستیم باید حصاری دور خودمان بکشیم و از امکانات روز به طور مثال اینترنت، تلفن هوشمند همراه و... استفاده نکنیم. در مبنای دیگر اگر موافق هستیم؛ چگونه میشود و یا میشد از مزایای آن بهره برد و درصد پیامدهای مخرب آن را کاهش داد.
ما باید قبول کنیم که آمادگی لازم برای مواجه با این تکنولوژی را نداشتیم.
ماشین زمان در جامعه با تمام سرعت از سنتگرایی به سمت مدرنیته درحال حرکت است. ما تقریبا بسان فردی هستیم که مهارت رانندگی این خودرو و مهار و هدایت آن را نداریم و هر آن ممکن است واژگون شود.
یکی از راههای کم کردن اثرات مخرب و استفاده نامطلوب از تکنولوژی و اندیشههای جدید، گسترش سواد مبتنی بر تعاریف جدید و گرایش مردم به سوی کتابخوانی و نوع برخورد صحیح خانوادهها با فرزندان است.
امروزه جامعه ایران به دو قطب سنتگرا و مدرنیسم تبدیل شده است. عدهای بهجای ایجاد صمیمیت، دوستی و همزیستی مسالمتآمیز، این دو قطب را به دو جبهه جنگ مبدل ساختهاند که استمرار آن اوضاع را بدتر از آنچه که هست میکند. ما باید تمامی فنون تربیت سنتگرایی فرزندانمان را که خود ثمره خانواده سنتگرا هستیم کنار گذاشته و با استفاده از آموزههای علمی و راهکارهای جدید با آنها برخورد نماییم.
دولت میتواند با برگزاری کلاسهای آموزشی حضوری و رسانهای در افزایش مهارت خانوادهها و والدین نقش تعیینکنندهای داشته باشد.
گاها این جمله را از پدر و مادرها میشنویم که نسل امروزی حرف حالیشان نیست؛ ولی به این فکر نکردیم شاید ما حرفها و دنیای آنها را نمیفهمیم و درک نمیکنیم.
بدون شک کم کردن فاصله بین این دو قطب از طریق باز کردن آغوش خانوادهها برای فرزندان و جلوگیری از بههم ریختن کانون خانواده و ارتباط صحیح با فرزندان از الزامات مصون ماندن جوانان در برابر گرایشهای آتئیسمی و خداناباوری و دنیای پر زرق و برق مجازی است. به قول ژان ژاک روسو تجملگرایی انسان ثروتمند و فقیر را فاسد میکند؛ چیزی که امروز قابل انکار نیست.
در کنار این موارد اوضاع وخیم اقتصادی، بیعدالتی و عدم شایستهسالاری در نظام اجرایی، حرص و ولع مردم برای بهدست آوردن پول و رفاه بیشتر باعث زیر پا گذاشتن بسیاری از ارزشهای انسانی و فرهنگ غنی ایرانی و ارزش شدن ناهنجارها شده است.
امروزه؛ شکاف طبقاتی، بیکاری، تبعیض و گرانی لجامگسیخته کالاها در کنار شنیدن خبرهای ناخوشایند اختلاس برخی از مدیران و بیتوجهی به مطالبات قانونی مردم، روح و روان جوانان را بیمار نموده و موجب افزایش جرایم سرقت، درگیری و خشونت، طلاق و کاهش ازدواج، ازدواج سفید، مواد مخدر، افسردگی و خودکشی و سردرگمی آنان در جامعه شده است.
آدرس کوتاه خبر: