اولین مشکل برای خدمترسانی در مواقع بحران این است که یا استراتژی خاصی در این زمینه وجود ندارد و یا در اجرای پروتکلهای امدادرسانی علیرغم تجربیات فراوان در مواجهه با بلایای طبیعی ضعیف هستیم.

اولین مشکل برای خدمترسانی در مواقع بحران این است که یا استراتژی خاصی در این زمینه وجود ندارد و یا در اجرای پروتکلهای امدادرسانی علیرغم تجربیات فراوان در مواجهه با بلایای طبیعی ضعیف هستیم چرا که حیطهی ارشدیت نهاد تخصصی مدیریت کنندهی بحران و تمهیدات و دستوراتاش فعلا روشن نیست و کمکها، خدمات و تقسیم وظایف در هالهای از ابهام میماند و هر دستگاه و یا جمعیت مردمی ممکن است بدون هماهنگی یا مرور خدمات قبلی به موازیکاری دست بزند و حاشیههایی ایجاد شود که پیکربندی و محتوای امدادرسانی را با چالش مواجه کند.

تیم کمکرسانی ما پس از تشکیل و دو روز قبل از ورود به خوی؛ مشغول برنامهریزی، خرید و بستهبندی اقلام و کالاهای مورد نیاز مردم زلزله زده بود؛ پس از ورود به منطقه متوجه شدیم؛ که مردم روستای مركز و كانون زلزله وضعیت مالی نسبی خوبی دارند و حجم ماشینآلات کشاورزی و ظاهر ساختمانها مشخص میکرد که تنها دغدغهی مردم ناحیهی دور از مرکز زلزله از لحاظ ذهنی تنها میتواند؛ اسکان بیرون از منزل و تجهیز محل اسکان باشد اما چون این نواحی بر سر مسیرهای دسترسی به نواحی آسیب رسیده هستند و به لحاظ روانی احساس کم توجهی به خود یا تصویر عقب نماندن از دریافت کمک دارند؛ این امر موجب میشود تا برخی از آنان بر سر کاروانهای کمکرسانی حاضر شده و بارها مصر به دریافت تجهیزات و اقلام مختلف باشند و در پایین دست این وضعیت ورود افراد غير بومی شهرستان جهت دريافت كمك برای مصرف و يا ذخیره سازی آتی که این آسیب می بایست در هر نوع امدادرسانی مد نظر قرار گیرد.
مساله بعدی که نیاز به مدیریت اکید دارد؛ پیوست رسانهای و اطلاعرسانی دقیق و شفاف نسبت به نیازها یا عدم نیاز مردم زلزلهزده یا مواجه با بلایای طبیعی است؛ اطلاعرسانی دقیق در سایهی اعتماد به رسانههای داخلی یکی از مهمترین مسائل هنگام وقوع بحران است چرا که بحرانهای طبیعی همیشه قابلیت سیاسی شدن را دارا هستند؛ عدهای سعی میکنند که در مواقع بحران قدرت حاکم را بی اعتبار کنند؛ عدهای احساس کم توجهی به خود و نارضایتی دارند و سیستم مدیریت بحران هم تحت فشار رسانهای و سیاسی ممکن است به راحتی دچار انفعال شده و در امر اطلاعرسانی به شدت کم مایه برخورد کند و با ایجاد فضای ابهام در اثر جبر شرایط نه بتواند مردم را به درستی از وضعیت مطلع سازد و نه بتواند که در میدان بحران؛ کارآمد عمل نماید.
بلایای طبیعی به سرعت از سطح توجه محلی به سطح توجه ملی و جهانی صعود میکنند و نیاز به مدیریت چند وجهی غیر تبلیغاتی هم در عرصهی محلی و هم در کرانه ملی دارند.
فرآیند هماهنگی و تقسیم کار و فرماندهی یکپارچهی محیط آسیبدیده از مهمترین رئوس هر نوع آمادگی برای مواجهه با بلایای طبیعی است که میبایست مداوما؛ تمرین شود و ظاهرا در کشور چنین تمرینات منظمی در کار نیست.
به طور مثال در زلزلهی خوی؛ موازیکاری برخی از دستگاهها در امر امدادرسانی؛ عدم یکپارچهسازی و متمرکز ساختن کمکها در یک نهاد مسئول؛ فضای ابهام رسانهای و عدم تسلط کافی بر منطقه از لحاظ ایجاد پُستهای راهنمایی برای مردمی که به صورت داوطلبانه در جهت کمکرسانی به منطقه مراجعه کردهاند به راحتی به هرز روی کمکها؛ ایجاد بازار سیاه؛ ترافیک شدید و قفل شدن امداد رسانی میانجامید.
اما یکی از دردآورترین صحنههایی که تیم امدادی ما با آن مواجه شد؛ این بود که کودکان روستاهای اطراف خوی به حدی از عکس گرفتن افراد مختلف با خود دچار آسیب روحی شده بودند که به محض دیدن تلفن همراه روی صورت خود را می پوشاندند و این نشان میدهد که خلا فرهنگسازی در این حوزه؛ هنوز به قوت خود باقی است و لازم است که در هر نوع کمکرسانی؛ شان و کرامت همه مردم مخصوصا کودکان و نوجوانان رعایت شود و احتمالا قانونی هم در این راستا تصویب شود.
بازدید و حضورم در مناطق زلزلهزدهی خوی بار دیگر ضعفهای مدیریت مرسوم در کنار فرصتطلبی برخی از دپو و تجمیع سیل کمکهای مردمی را مشخص کرد، اما محبت و همبستگی مردم ایران نسبت به هموطنان شان و مشاهدهی این احساس مسئولیت ملی در کنار خوبیهای مردم خوی چیزی است که همواره در یادها خواهد ماند.
آدرس کوتاه خبر: