توسعه واقعی زمانی رخ میدهد که دهیار، معلم، روحانی، شورا و حتی خانوادهها، همگی در کنار هم برای ارتقای فکری، اخلاقی و اجتماعی روستا تلاش کنند.
در مسیر توسعه روستا، نباید تنها نگاهها معطوف به دهیار و شورا برای ساختن خیابان، آسفالت کردن کوچهها یا تأمین روشنایی شب باشد. نقش دهیار بسیار فراتر از توسعه فیزیکی است. اگرچه ساخت و ساز و توسعه زیرساختی ضروری است، اما جامعهای که از درون آسیبدیده باشد، با هیچ مقدار سیمان و آسفالت درمان نمیشود.
آسیبهایی که به زیرساختها وارد میشود با چند هفته کار عمرانی قابل ترمیم است؛ اما آسیبهای فرهنگی و اجتماعی، گاه صدها سال زمان میبرد تا به حالت اول بازگردد. بیتوجهی به فرهنگ، آموزش، هویت جمعی و ارزشهای اخلاقی، جامعه را از درون تهی میکند و حتی بهترین زیرساختها را بیفایده میسازد.
توسعه فرهنگی و اجتماعی، زیربنای اصلی توسعه پایدار است. این توسعه است که انسانهایی توانمند، مسئولیتپذیر، باانگیزه و وفادار به جامعه میسازد؛ انسانهایی که خود حافظ توسعه فیزیکی نیز خواهند بود. مردمی که قدر مدرسه را بدانند، آن را حفظ میکنند؛ مردمی که مشارکت را یاد بگیرند، در نگهداری از محیط زیست و فضاهای عمومی کوشا خواهند بود؛ مردمی که ریشه در فرهنگ داشته باشند، در برابر آسیبهای اجتماعی مقاومتر خواهند ایستاد.
نباید از دهیار یا مدیران محلی تنها انتظار ساخت و ساز داشت. توسعه واقعی زمانی رخ میدهد که دهیار، معلم، روحانی، شورا و حتی خانوادهها، همگی در کنار هم برای ارتقای فکری، اخلاقی و اجتماعی روستا تلاش کنند. ساختن یک دیوار ساده است، اما ساختن اعتماد، همدلی، فرهنگ کار جمعی و امید به آینده، هنر واقعی توسعه است.
اگر به فرهنگ و سرمایه انسانی توجه نکنیم، زیرساختها بیروح میشوند و توسعه، ظاهری فریبنده خواهد داشت. اما اگر همزمان با آسفالت و جدولکشی، ذهنها را آگاه کنیم، فرهنگ را زنده نگه داریم و جوانان را امیدوار کنیم، آنگاه روستا نه تنها رشد میکند، بلکه خودش موتور توسعه خواهد شد.
در حقیقت، توسعه فیزیکی، کالبد روستاست، اما توسعه فرهنگی و اجتماعی، روح آن است. و بدون روح، هیچ کالبدی زنده نمیماند.
آدرس کوتاه خبر: