او پس از بمباران حلبچه به همراه خانوادهاش به ایران میآید و در کامیاران چند سالی در کمپ آوارگان زندگی میکند. سپس به مریوان باز میگردند و اینک کبوتر روح سرگردانش در این شهر بر بام زادگاه پدریاش آرام گرفته است.
روژانپرس: خود را مرضیه معرفی کرد؛ مطلبش را بهزبان مادری نوشته بود و اندکی با دیگر مطالب متفاوت بود؛ ساده و بیریا که میشد صداقت را بهخوبی از آن فهمید: (بۆ مامۆستاکەم)
مطلب را چاپ کردیم و این سرآغازی شد برای آشنایی با مرضیه خاکی؛ نویسندهای از نسل نو که اینک سه سال است نوشتههایش تقریبا در هر شماره روژان جا خوش میکند و همراهان زیادی نیز پیدا کرده است.
مرضیه، زاده رنج است و همزاد معلولیت؛ در دوران کودکی از تحصیل محروم میشود اما با شرکت در کلاسهای نهضت سوادآموزی خود را تنومند میکند تا بتواند در رشته علوم تربیتی مدرک کارشناسی بگیرد.
پدرش پیشنماز و امام جماعت یکی از مساجد حلبچه بود که مرضیه بهدنیا آمد؛ او پس از بمباران حلبچه به همراه خانوادهاش به ایران میآید و در کامیاران چند سالی در کمپ آوارگان زندگی میکند. سپس به مریوان باز میگردند و اینک کبوتر روح سرگردانش در این شهر بر بام زادگاه پدریاش آرام گرفته است.
گفتوگو را در صفحه ۳ روژان شماره ۵۶۹ بخوانید..
آدرس کوتاه خبر: