کورد به عنوان یک ماهیت نژادی و هویت فرهنگی خاص از سابقه تاریخی دیرینه برخوردار است به طوری که قدمت طولانی سبب پنهان ماندن بخش بزرگی از تاریخ آن شده، از زمانی که بشر تصمیم به ثبت رویدادها گرفته، نام کورد پا به پای تاریخ در حرکت و در همه دورانها نقش بازی کرده و افتخار خلق نموده است.
زبان کوردی به علت داشتن ساختار دستوری منظم، گنجینه لغوی غنی، تعدد شاخه و تنوع لهجه در ردیف زبانهای زنده و کامل دنیا قرار دارد، تعریف کامل اسم برای اصوات برخاسته از اجسام، حالات روانی افراد، شرایط جسمی انسان، گیاه و حیوانات در حالات مختلف، انتخاب نام برای روابط شهوانی انسان و تولید مثل حیوانات و روند رشد گیاهان موجب تعجب تمام زبان شناسان دنیا و صدها کتاب و مقاله در این باب نوشته شده است.
یکی دیگر از نقاط قوت زبان کوردی مقاومت بالا در برابر ورود واژهها، اسامی و افعال بیگانه است، در بسیاری از زبانها ورود نامها و واژههای دیگران را با آغوش باز پذیرفته و خود را موظف به حفظ ساختار فونتیک و معنای آن میدانند اما در زبان کوردی تلفظ این نامها، افعال و واژهها را چنان تغییر میدهد که معنای آن نیز دگرگونی منفی مییابد، به این علت است که عمر مانور نامها، افعال و واژههای بیگانه در زبان کوردی مدتی کوتاه بوده و افراد برای گریز از تبعات منفی، از به کار بردن آنها خودداری میکنند، نمونه بسیار است اما مصلحت در گذشتن از بیان نمونه ما را بیان منع میکند.
تاریخ ادبیات کوردی را نمیتوان با اطمینان اعلام کرد اما این واقعیت قابل بیان است که کهنترین متنها، سنگ نوشته و کتب دینی ایران زمین و سرزمینهای مجاور به زبان کوردی نگاشته شده که از زبان آنها به نام پهلوی و دری یاد میشود که زبانی به جز کوردی نیست و اصالتش چنان بالاست که انکارش مقدور نیست، نگاهی بیندازید به اوستا، دین کورد، کارنامه اردشیر بابکان، نجات، سرانجام، کتیبههای هخامنشی، اشکانی و ساسانی و پوست نوشته مشهور به کرکوک که شعری کوردی و در وصف حمله عرب است.
کامل بودن زبان کوردی سبب ظهور ابر ادیبانی از این نژاد شد که علاوه بر خدمت به زبان و ادبیات خود زبانهای دیگر ملل را هم مورد لطف قرار دادند، برای نمونه اشاره میشود به تکمیل صرف و نحو عربی توسط ملاابوبکر چوری، خدمات شعرا و ادیبان کورد به زبان فارسی در قالب خلق آثاری که بدون اغراق، از عهده خودشان برنمیآمد، برای اثبات ادعا اشاره میشود به آثار ماموستا هژار، دکتر مهین دخت معتمدی، گلشن کردستانی، جلال الدین میرکزازی، شیخ رضا طالبانی و ....
قرار گرفتن ادیبان و شعرای کورد بر قله ادبیات دنیا، کسب مقام امپراتور شعر دنیا توسط مام شیرکو، تدریس تالیفات شعرا و ادیبان کورد در دانشگاههای معتبر جهان، ترجمه آثار کوردها به زبانهای مختلف برای گشایش راه پیشرفت فرهنگی و... همه ریشه در قدرت این زبان دارد.
لباس کوردی به علت برخورداری از ویژگیهایی مانند تناسب با وضعیت آب و هوائی و اقلیمی، تنوع بخشی به شکل و رنگ بر اساس اصول دینی، مبانی عرفانی، سلامت جسمی، شادی، عزا، مهمانی و استراحت، آن را در دنیا به عنوان کاملترین لباس به رسمیت شناخت و دهها عنوان کتاب و مقاله علمی در خصوص تاثیر آن بر سلامت جسمی، امنیت اجتماعی و جنبههای زیبایی شناختی آن نگاشته شده و امروزه وارد پوشش مورد استفاده خانوادههای مطرح اروپا شده است.
موسیقی کوردی به علت تکامل تاریخی جزو کاملترین موسیقی دنیا از نظر ویژگیهای فنی، تخصصی و تنوع است، تا جائی که امکان رقابت را از همه ملتها گرفته و همه دنیا از آن برای تکامل بخشی به هنر موسیقی و رونق بخشی به مجالس، مراسم و محافل خود استفاده میکنند. «هوره و سیاچمانه» نوای دینی، «لوره» نوای سوگ جوانمرگ، «گورانی» برای شادی، «چهمهری» برای مرگ بزرگان، «بهرتهونانه» برای محافل مهمانی و چریکه برای مراسم پیروزیها و شادیهای بزرگ مورد استفاده قرار میگیرد که هرکدام دنیایی از معنا، فلسفه، حکمت و سابقه تاریخی هستند.
«ههلپهرکی» کوردی به عنوان حرکات رفتاری موزون با ساختار عقلی، علمی، فنی و زیبایی شناختی و قابل استفاده در مناسبات شادی، جنگ، عزا و مناسبات تفریحی، مایه تعجب تمام متخصصان حوزه هنر، جامعه شناسی و فرهنگ شده زیرا کلیه جوانب آن دارای قابلیتهای فلسفی و زیبایی شناختی و زیرساختهای عقلایی بالا و محکم و خالق سرور در شادی، اتحاد و شجاعت در جنگ، لذت بخشی در تفریح، کنترل احساس در عزا و... است. این علل سبب شده تا همه کشورهای جهان از «ههلپهرکی» کوردی در مناسبات فرهنگی، هنری، ملی و دیپلوماتیک خود استفاده کنند تا از پتانسیل گفتمانی و آموزندگی آن برای ارتقاء سطح کیفی اهداف خود استفاده نمایند، به این علت است که سالنها و میادین اروپا و آمریکا تبدیل شده به محل مانور گروههای «ههلپهرکی» کوردی.
نگاه به ماهیت تمام فرهنگها و خرده فرهنگهای ایران زمین نشانگر وجود رگههایی از تاثیر تکامل بخش و رونق آفرین فرهنگ کورد است که در اکثر موارد اگر این رگه را حذف کنی هیچ جنبه جالبی نخواهد داشت اما نگاه به مدیریت فرهنگی کشور حکایتی تلخ از ناعدالتی در تدوین قوانین حاکمیتی، توزیع مناصب مدیریتی، اختیارات تصمیم گیری، اعتبارات مالی، امکانات تکنولوژیکی، مراکز آموزشی و .... دارد.
محرومیتهای متنوع کورد از مدیریت فرهنگ از زمان شکل گیری دولت مدرن و دولتی شدن مدیریت فرهنگی شروع شد زیرا ناترازی در مدیریت و توزیع امکانات و اعتبارات فضا را به زیان فرهنگ کورد رقم زد که این موضوع در زمان پهلوی به علت رویکرد فاشیستی و شوینیستی رژیم به اوج رسید و حاکمیت تمام تلاش خود را برای نابودی این فرهنگ به کار برد.
بعد از انقلاب 57 توقع این بود که این روند و رویکرد به نفع کورد تغییر کند اما تنها تلاش سازمان یافته برای نابودی پایان یافت، ولی ناعدالتی در توزیع مدیریت، منابع، امکانات و اختیارات تغییری نکرد، در ابتدای انقلاب قرار داشتن حاکمیت در نقطه شروع، ضرورت تغییر موازین و قوانین و تنشهای اول انقلاب و جنگ با عراق را علت ذکر کردند اما از 3 دهه قبل که همه این علل پایان یافت و دیگر بهانهای برای تداوم ناعدالتی توجیه پذیر نیست.
این را باید قبول کرد که اگر قدرت بنیادها و تلاش فداکارانه بزرگان فرهنگ کورد نبود در این چند دهه اخیر اثری از بنیاد و جلوههای فرهنگی کورد باقی نمانده بود اما این حضور جانانه حرکت روبه جلو و تقابل با چالشها و تبعیضها را ادامه داد، اما برای رسیدن به عدالت باید ساختار قوانین و رویکردهای حاکمیتی تغییر کند.
سیستم قانونگذاری و نظارت بر اجرای قانون یکی از عوامل اصلی تاثیر گذاری بر مدیریت حوزه فرهنگی است که برای احقاق عدالت نیاز به تلاش نمایندگان کورد در مجلس شورای اسلامی دارد که نگاه به عملکرد این وکلا بی تفاوتی آنها را عیان میکند، زیرا تا کنون تلاشی برای تغییر قوانین، احقاق حق کورد در مدیریت، افزایش سهم از اعتبارات و امکانات و حمایت از نهادهای غیر دولتی از این افراد مشاهده نشده که این اهمال در مجلس اخیر بیش از همه دورهها نمایان است، تلختر از همه عدم تلاش آنها برای حداقلهای مصرح در قانون اساسی میباشد که هیچ عذر و بهانههای را پذیرا نیست.
نشست با نهادها و فعالان فرهنگی، بازدید از مراکز غیر دولتی، تدوین نقشه راه فرهنگی و ایجاد تشکیلات برای پیشنهادات مربوط به تغییر قوانین و رویکردها از اموری است که بایستی در دستور کار این حضرات قرار میگرفت اما با بی توجهی کامل مواجه شده تا جائی که انگار نه کوردی موکل آنهاست و نه فرهنگ کوردی وجود دارد.