روژٰان پرس: با فیلم سینمایی نیوه مانگ سر و کلهی ابوقراضهای نارنجی رنگ همیشه در حال حرکت وارد هنر هفتم مناطق کردنیش شد؛ کاکو و عبه خاور که برای سفری پر از ماجرا خود را به جادههای پر پیچ وخم کردستان میسپارند. حال فیلم خهلاتی هم با مینیبوسی قرمز وارد صحنه شده و به رقابت با گذشتگان در تکمیل این شکستن سکوت با حرکت به سمت ماجراهای عجیب و غریب خودنمایی میکند و به نوعی افراط در این قضایا به مخاطب چه چیزی را میقبولاند.
وقتی شبکه کردستان و فیلمهای سینمای خانگی و سریالی تلویزیونی کردستان را نگاه میکنیم اکثرا طعم و بوی طنز به خود دارند با وجود اسم پر مسما که مزین به اصالت و فرهنگ است اما افراط در طنز گرایی سریالها و حتی برنامههای زنده و علاقه سازندگان به طنز نشان از نوعی گرفتار شدن در دور باطل است.
مثلا سریال «خلاتی» را نگاه میکنیم مسافرین مینی بوس قرمز رنگ در حال هنرمندی هستند دقیقا مثل جاده خوشبختی صرفا رنگ مینی بوس و کارکترها عوض شدند!
مطمنا استفاده قبادی از حرکت مینیبوس نشان از حال و هوای آن زمان کردستان است و له نوعی هنرنمایی میباشد اما گیر کردن سوزن دیگر هنرمندان خود جای بحث است.
وقتی به محتوای فیلمها نگاه میکنیم هنرمندان اکثرا از افرادی که در گروهای نمایش مراسمات ۲۲بهمن ایفای نقش گرفتهاند و اکثرا طنز را در تغییر لباسهای عجیب و غریب خط ریش و یا کلاههای مسخره خلاصه کردند ولی آیا این حرکات که همانند اپیدمی تار و پود هنر و هنروزی این استان را در خود درگیر کرده است از دید مخاطب و ذایقه او تاثیر ندارد؛ آیا همین رفتارهای خارج از خلاقیت و کپیکاری باعث کوچ دسته جمعی مخاطب نشده است؟
ما وقتی نام سنگین و گران استان فرهنگی را یدک میکشیم؛ پس بهتر است همانند پیش قراولانی اگاه، تمامی کارهایمان به جای لودگی نجابت و اصالت کردستان را به تصویر بکشد.
مطمنا بازیگرانی که تمامی برنامههای صدا و سیما را به قبضه در آورده و اجازه هنر نمایی افراد با استعداد را نمیدهند راهی جز بیراهه و مخاطبآزاری نیست و کوبیدن طبل طنز و لودگی نوعی ترویج بی عاری است تا مفاهیم و اصالتهایی با رنگ و بوی کردی.
یوسف نادری