تاریخ مبارزات کُردها در ترکیه، بدون تردید یکی از تراژیکترین و در عین حال تأملبرانگیزترین فصلهای تاریخ معاصر خاورمیانه است. از سرکوب خونین جنبشهای کلاسیک کُردی در دهههای نخست جمهوری ترکیه تا ظهور جنبش چپگرای پ.ک.ک در اواخر دهه ۱۹۷۰، این تاریخ پیوسته درگیر تلاش برای بقا، مقاومت فرهنگی و مطالبه حقوق اساسی بوده است. اکنون با انحلال داوطلبانه حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) پس از نیم قرن فعالیت، فصل نوینی از همزیستی کورد و ترک گشوده است؛ تغییر مسیر از مبارزه مسلحانه به سیاست، از کوهستان به جامعه و از مبارزه سختافزاری به دیپلماسی.
پ.ک.ک در سال ۱۹۷۸ توسط عبدالله اوجالان و جمعی از فعالان چپگرا تأسیس شد و با الهام از ایدئولوژی مارکسیستی و ملیگرایی کُردی، در سال ۱۹۸۴ وارد فاز مسلحانه شد. هدف اصلی این سازمان، مقابله با سیاستهای فاشیستی حکومت وقت برای پاکسازی نژادی بود.
پ.ک.ک در سال ۱۹۷۸ توسط عبدالله اوجالان و جمعی از فعالان چپگرا تأسیس شد و با الهام از ایدئولوژی مارکسیستی و ملیگرایی کُردی، در سال ۱۹۸۴ وارد فاز مسلحانه شد. هدف اصلی این سازمان، مقابله با سیاستهای فاشیستی حکومت وقت برای پاکسازی نژادی بود.
درگیریهای گسترده میان نیروهای پ.ک.ک و ارتش ترکیه، بیش از 4 دهه ادامه یافت و آثار ویرانگری بر بافت اجتماعی، اقتصادی و انسانی مناطق کردنشین گذاشت. آمارها نشان میدهد که این جنگ نابرابر و خونین، بیش از 40/000 قربانی بر جای گذاشت که از این میان: حدود 15/000 تا 20/000 تن از آنان غیرنظامیان کُرد بودند که در بمبارانها، پاکسازیها و سیاستهای امنیتی جان باختند.
بیش از 10/000 نیروی نظامی ترکیه و افزون بر 20/000 عضو پ.ک.ک نیز در جریان این درگیریها جان خود را از دست دادند. نزدیک به 3/000 روستا در مناطق کُردنشین نیز تخلیه یا نابود شد و صدها هزار نفر آواره شدند.
با این حال، پ.ک.ک از دهه ۲۰۰۰ به بعد، تلاشهایی برای بازتعریف خود و ورود به فرآیندهای سیاسی از خود نشان داد؛ از جمله آتشبسهای موقت، مذاکره با دولت ترکیه، و تمرکز بر دموکراسی مشارکتی و خودمدیریتی محلی؛ اما با شکست روند صلح در سال ۲۰۱۵، دور تازهای از خشونتها از سر گرفته شد که بسیاری را نسبت به امکان حل مسالمتآمیز ناامید کرد.
در چنین شرایطی، تصمیم داوطلبانه پ.ک.ک برای انحلال، آن هم در حالی که رهبر این جنبش همچنان در زندان جزیرهای امرالی به سر میبرد، نمیتواند صرفاً نشانه عقبنشینی یا شکست باشد. این اقدام را باید در بستر تحولات جهانی، فشارهای سیاسی-نظامی داخلی و بینالمللی، و همچنین دگرگونی اندیشه و رویکرد نسل جدید کُرد و ترک به سیاست تحلیل کرد. جامعهای که امروز بیش از هر زمان، به کنش مدنی، خردورزی، مبارزه فرهنگی، رسانهای و حقوقی باور دارد و از جنگ و خشونت بیزار است.
در واقع، انحلال پ.ک.ک، اگر با درک سیاسی صحیح همراه شود، میتواند آغازی بر پایان خشونت و ورود به میدان گستردهتری از مبارزه برای حقوق ملی و مدنی باشد؛ مبارزهای که شاید کندتر اما ماندگارتر، مشروعتر و گستردهتر خواهد شد.
با کنار رفتن مشی مسلحانه، اکنون توپ در زمین دولت ترکیه و نهادهای بینالمللی قرار دارد. دیگر نمیتوان مطالبات ملت کُرد را پشت بهانه «مبارزه با ترور» پنهان کرد. زمان آن رسیده که حاکمیت ترکیه به بازنگری در سیاستهای سرکوبگرانه، پذیرش هویت کُردی و اصلاح ساختارهای حاکمیتی تن دهد، در غیر این صورت، این فرصت تاریخی به یک پدیده بحرانساز تبدیل خواهد شد که کانون آن، این بار نه قندیل بلکه قلب آنکارا و استانبول خواهد بود.
نگارنده بر این باور است که کنارهگیری از اسلحه، بهشرط همراهی دولتها و حمایت نهادهای دموکراتیک و سازمانهای بینالمللی، میتواند نقطه آغاز دورهای تازه از همزیستی مسالمتآمیز مبتنی بر عدالت در توزیع قدرت، ثروت و منزلت باشد. انحلال پ ک ک نه بهعنوان پایان مبارزه، بلکه به مثابه آغاز فصل تازهای است که در آن اگر افراطیون و تمامیتخواهان بگذارند، قلم و اندیشه جای گلوله را میگیرد و گفتوگو، عدالت و احترام به حقوق انسانها جای خود را به سیاست نفی دیگران و خشونتطلبی و نفرت میدهد.
بیش از 10/000 نیروی نظامی ترکیه و افزون بر 20/000 عضو پ.ک.ک نیز در جریان این درگیریها جان خود را از دست دادند. نزدیک به 3/000 روستا در مناطق کُردنشین نیز تخلیه یا نابود شد و صدها هزار نفر آواره شدند.
با این حال، پ.ک.ک از دهه ۲۰۰۰ به بعد، تلاشهایی برای بازتعریف خود و ورود به فرآیندهای سیاسی از خود نشان داد؛ از جمله آتشبسهای موقت، مذاکره با دولت ترکیه، و تمرکز بر دموکراسی مشارکتی و خودمدیریتی محلی؛ اما با شکست روند صلح در سال ۲۰۱۵، دور تازهای از خشونتها از سر گرفته شد که بسیاری را نسبت به امکان حل مسالمتآمیز ناامید کرد.
در چنین شرایطی، تصمیم داوطلبانه پ.ک.ک برای انحلال، آن هم در حالی که رهبر این جنبش همچنان در زندان جزیرهای امرالی به سر میبرد، نمیتواند صرفاً نشانه عقبنشینی یا شکست باشد. این اقدام را باید در بستر تحولات جهانی، فشارهای سیاسی-نظامی داخلی و بینالمللی، و همچنین دگرگونی اندیشه و رویکرد نسل جدید کُرد و ترک به سیاست تحلیل کرد. جامعهای که امروز بیش از هر زمان، به کنش مدنی، خردورزی، مبارزه فرهنگی، رسانهای و حقوقی باور دارد و از جنگ و خشونت بیزار است.
در واقع، انحلال پ.ک.ک، اگر با درک سیاسی صحیح همراه شود، میتواند آغازی بر پایان خشونت و ورود به میدان گستردهتری از مبارزه برای حقوق ملی و مدنی باشد؛ مبارزهای که شاید کندتر اما ماندگارتر، مشروعتر و گستردهتر خواهد شد.
با کنار رفتن مشی مسلحانه، اکنون توپ در زمین دولت ترکیه و نهادهای بینالمللی قرار دارد. دیگر نمیتوان مطالبات ملت کُرد را پشت بهانه «مبارزه با ترور» پنهان کرد. زمان آن رسیده که حاکمیت ترکیه به بازنگری در سیاستهای سرکوبگرانه، پذیرش هویت کُردی و اصلاح ساختارهای حاکمیتی تن دهد، در غیر این صورت، این فرصت تاریخی به یک پدیده بحرانساز تبدیل خواهد شد که کانون آن، این بار نه قندیل بلکه قلب آنکارا و استانبول خواهد بود.
نگارنده بر این باور است که کنارهگیری از اسلحه، بهشرط همراهی دولتها و حمایت نهادهای دموکراتیک و سازمانهای بینالمللی، میتواند نقطه آغاز دورهای تازه از همزیستی مسالمتآمیز مبتنی بر عدالت در توزیع قدرت، ثروت و منزلت باشد. انحلال پ ک ک نه بهعنوان پایان مبارزه، بلکه به مثابه آغاز فصل تازهای است که در آن اگر افراطیون و تمامیتخواهان بگذارند، قلم و اندیشه جای گلوله را میگیرد و گفتوگو، عدالت و احترام به حقوق انسانها جای خود را به سیاست نفی دیگران و خشونتطلبی و نفرت میدهد.