
این اظهارات و ستایشها اگر از طرف یک شخص حقیقی نسبت به شخصی حقیقی یا حقوقی باشد، صرفا یک نظر شخصی و احساسی است و حق فرد گوینده است؛ هر چند در مذمت ستایشها بهلحاظ اخلاقی و معنوی؛ ملاحظات زیادی وجود دارد که باید گویندگان به آن نکات توجه کنند که خدایی ناکرده از روی چیزی غیر از اخلاص و صداقت نباشد.
اما در جهت دیگر اینکه وقتی وزیر آموزش و پرورش مملکت جایگاه رفیع خود که سربازی نظام تعلیم و تربیت کشور است را فراموش میکند و اول خود و سپس نظام تعلیم و تربیت یک کشور را سرباز فردی دیگر تصویرپردازی میکند؛ قطعا راه را به خطا رفته است و مرز ستایشگریهای مرسوم را نیز چند پله جا به جا نموده که به هیچ روی در شان نظام آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت یک کشور به عظمت ایران نیست که سرباز فرد خاصی باشد، بلکه همه سرباز ایران هستند و سربازی ایران برای شهروندان و یکایک مردم این کشور یک وظیفه است و نه یک منت برای به رخ کشیدن آن بر ملت.
در این باب وزیر محترم آموزش و پرورش میبایست سخنان نه چندان حساب شدهی خود از جایگاه وزیر و از طرف وزارت آموزش و پرورش را جبران کرده و روابط دوستی و یا احتمالا ارتباطات شخصی از طرق دیگر را به صحن جامعه نیاورد و به حساب وزارت فاکتور نکند.
اما از جهت دیگر بحث نظام اجتماعی مراقبت از دانشآموزان(نماد) و همکاریهای بین بخشی در این مورد نیز بسیار پیچیده است و به سادگی نمیتوان آن را ذیل مواد و عبارات کلی خلاصه کرد.
حمایت از ایجاد محیط امن و سالم برای کودکان و دانشآموزان در بخشهای رسانهای، مجازی، هوش مصنوعی تا محیط خانه، محله، مدرسه و غیره بسیار مهم است اما نباید فراموش کرد که خود آموزش با کیفیت و وضعیت اقتصادی مطلوب؛ امنیت روانی، فکری، جسمی و محیطی دانشآموزان را تا حد زیادی برآورده میسازد؛ یعنی اگر ما اکنون با چالشهای زیادی مواجه هستیم بهدلیل افت نظام آموزشی کشور به دلیل همین سوءمدیریتها و نیز افت وضع معیشتی مردم و بحرانهای اقتصادی در کشوریم و تا این امر به سامان نشود آوردن قوهی محترم قضائیه، پلیس زحمتکش و بهزیستی و سایر ارگانها اثرات وضعی و کوتاهمدت بر جای خواهد گذاشت ضمن آنکه خیلی از طرحهای در ظاهر خوب ممکن است که اگر خوب بررسی آزمون پذیر نشده باشند در میانمدت اثرات سوء و مضری بر جای بگذارند که خود به مشکلاتی به مراتب بدتر از مشکلات پیشین بدل شوند، همچنین نباید سایر ارگانهای غیر تخصصی محتواهای آموزشی برای وزارت آموزش و پرورش تولید کنند چرا که ورود به حوزهای دارای چارچوبهای قانونی و مدنی خاص اقتضائات خود را میطلبد و علاوه بر اینکه خود از ماموریتهای شان باز میمانند، نظام آموزشی کشور هم با امکان اختلال مواجه میشود و حتی ممکن است از لحاظ حقوقی برخی تعارضات میان حقوق مدنی و اجتماعی با ترتیبات جدید پیش آید.
پیشنهاد اساسی به قوا و نهادهای دولتی و غیر دولتی کشور این است که به جای نگاههای جزئی، موردی، کارسازانه و دارای احتمال خطا و تبعات سخت و غیرقابل پیشبینی، تمرکز خود را بر روی کیفیتبخشی آموزشی در قالب تزریق معلم واقعی نه افراد غیر مرتبط به سازمان آموزشی کشور، ایجاد فضای شاد و آرام برای دانشآموزان، تزریق بودجه به آموزش و پرورش و رشد سرانه، سالمسازی فضای اقتصادی کشور و ساخت زندگی مطلوب برای شهروندان بگذارند تا مجبور نباشند آموزش و پرورش را سرباز هیچ فرد حقیقی و حقوقی خاصی کنند و مدام تفاهمنامههای کارسازانه و احتمالا غیرموثری منعقد کنند که نه تنها محل نقد هستند بلکه میتوانند نتیجهی عکس و هزینههای مادی و معنوی نیز ایجاد نمایند.