اعتیاد خطرناکترین تهدید سرنوشت ملتهاست زیرا تمام بنیادهای اساسی از جمله نظام خانواده، اجتماعی، آموزشی و رسانه را نابود میکند، این قدرت ویرانگری زمانی به اوج میرسد که باندهای تجارت مواد مخدر تبدیل به بخشی مناسبات سیاسی، قضائی، قانونگذاری شده و نبض معادلات اقتصادی را به دست گیرند.
کشورهای جهان اول با برنامهریزی دقیق، مجازات سنگین و سرعت عمل در تلاشند تا از سازمانیافتگی و اقتدار آنها جلوگیری کنند اما دولتهای جهان سوم به علل سهوی و عمدی از مقابله سنگین با فعالیت مافیای مواد مخدر خودداری میکنند که پیامد این رویکرد، شکلگیری فاجعههای اجتماعی، بحرانهای اقتصادی، بیثباتی سیاسی، بی اعتباری دیپلماتیک و خودباختگی فرهنگی است.
زنان خیابانی، دختران فراری، کودکان چهارراهی، نوزدان سرراهی، گدایان حرفهای، ارازل و اوباش، لمپنیزم، سارقان حرفهای، تنفروشی، زبالهگردی و کارتونخوابی از بستر این اهمالها برمیحیزد.
روند گسترش اعتیاد و اقتدار باندهای مواد مخدر در ایران وارد حالت مستمر شده به طوری که اگر این استمرار تا 2 یا 3 سال دیگر ادامه داشته باشد دیگر امیدی به آینده نیست و میهن، ملت و دولت به تصرف اعتیاد و مافیا درخواهد آمد.
ظهور مداوم نسل جدید مواد نشئهساز، شیوههای جدید مصرف و روشهای نوین توزیع مواد مخدر سرعت گرایش به مصرف و نسلهای مصرف کننده را بالا برده و چنان مرزها درنوردیده که دیگر زن و مرد، پیر و جوان، گدا و ثروتمند و باسواد و بیسواد نمیشناسد.
بازار کار چنان رونق گرفته که باندها برای پاسخگوئی به تقاضا اقدام به ایجاد لابراتوارهای مجهز، افزایش واحدهای تولیدی، استفاده از روشهای نوین توزیع و تبلیغات کرده تا جائی که برای ترویج از ظرفیت فضای مجازی و برای توزیع از ریزپرنده بهره میگیرند.
اهمال در برخورد با پدیده مواد مخدر در همه نقاط کشور به صورت یکسان توزیع نشده به طوری که برخی استانها از جمله کردستان سهم بیشتری از آن گرفتهاند تا جائی که اگر قبح فرهنگی، باورهای ناسیونلیستی، فعالیت NGOها و ممنوعیت دینی نبود اکنون یک فرد سالم در میان کوردها پیدا نمیشد.
همه متولیان مبارزه با مواد مخدر کردستان را پاکترین استان کشور معرفی میکنند و این را تبدیل به رزومه برای فخرفروشی به جامعه کردهاند اما نگاه به رشد کمی و کیفی اعتیاد، آزادی عمل خرده فروشان، گردش گروهی کارتونخوابها و زبالهگردها، مصرف در ملاءعام و اتراق شبانه معتادان در معابر و پارکها همه این ادعاها را بی اعتبار میسازد.
اخیرا کار به جائی رسیده که تبلیغ برای فواید بهداشتی و درمانی مواد مخدر و فروش آنها در سالنهای ورزشی، دکههای شهری، آرایشگاههای زنانه و مردانه و کافههای پذیرایی بدون ترس انجام میشود.
رواج کشت خشخاش و شاهدانه در کردستان بیش از 20 سال است که توسط رسانهها و نهادهای مدنی مطرح میشود و توسط مسئولان انکار اما اخیرا داد مسئولان را هم درآورد، از لابهلای سخنان آنان میتوان عمق فاجعه را کشف کرد چون سخن از کشف مزارع این دو گیاه و نقاط اصلی استان میزنند.
در جلسات ویژه مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد همه نهادهای مرتبط سخن از عمق فاجعه و هشدار میزنند اما در کنار این همه در تلاشند تا خود را از مسئولیت مبرا سازند.
سالهاست که مردم کردستان خبر دلخوش کننده از انهدام باندهای بزرگ، اعدام سران باندها و کشف مقادیر سنگین وزن مواد مخدر را نشنیدهاند اما گسترش اعتیاد و عوارض غیر قابل جبران آن را مدام میبینند.
بنابرین ضرورت دارد تا کل لایههای حکومت وارد فاز نوین مبارزه با مواد مخدر شده و همه قوانین، سازماندهی و امکانات را تغییر دهند تا هم بیش از اعتیاد ارکان جامعه را تخریب نکند و باندهای مافیایی بیش از این قدرت نگیرند و هم ذهنیت غالب «عمد در برخورد نکردن» بیش از این تقویت نشود چون جامعه این سرعت گسترش را به تفاوتهای نژادی، فرهنگی، دینی و مذهبی ربط میدهند.
کشورهای جهان اول با برنامهریزی دقیق، مجازات سنگین و سرعت عمل در تلاشند تا از سازمانیافتگی و اقتدار آنها جلوگیری کنند اما دولتهای جهان سوم به علل سهوی و عمدی از مقابله سنگین با فعالیت مافیای مواد مخدر خودداری میکنند که پیامد این رویکرد، شکلگیری فاجعههای اجتماعی، بحرانهای اقتصادی، بیثباتی سیاسی، بی اعتباری دیپلماتیک و خودباختگی فرهنگی است.
زنان خیابانی، دختران فراری، کودکان چهارراهی، نوزدان سرراهی، گدایان حرفهای، ارازل و اوباش، لمپنیزم، سارقان حرفهای، تنفروشی، زبالهگردی و کارتونخوابی از بستر این اهمالها برمیحیزد.
روند گسترش اعتیاد و اقتدار باندهای مواد مخدر در ایران وارد حالت مستمر شده به طوری که اگر این استمرار تا 2 یا 3 سال دیگر ادامه داشته باشد دیگر امیدی به آینده نیست و میهن، ملت و دولت به تصرف اعتیاد و مافیا درخواهد آمد.
ظهور مداوم نسل جدید مواد نشئهساز، شیوههای جدید مصرف و روشهای نوین توزیع مواد مخدر سرعت گرایش به مصرف و نسلهای مصرف کننده را بالا برده و چنان مرزها درنوردیده که دیگر زن و مرد، پیر و جوان، گدا و ثروتمند و باسواد و بیسواد نمیشناسد.
بازار کار چنان رونق گرفته که باندها برای پاسخگوئی به تقاضا اقدام به ایجاد لابراتوارهای مجهز، افزایش واحدهای تولیدی، استفاده از روشهای نوین توزیع و تبلیغات کرده تا جائی که برای ترویج از ظرفیت فضای مجازی و برای توزیع از ریزپرنده بهره میگیرند.
اهمال در برخورد با پدیده مواد مخدر در همه نقاط کشور به صورت یکسان توزیع نشده به طوری که برخی استانها از جمله کردستان سهم بیشتری از آن گرفتهاند تا جائی که اگر قبح فرهنگی، باورهای ناسیونلیستی، فعالیت NGOها و ممنوعیت دینی نبود اکنون یک فرد سالم در میان کوردها پیدا نمیشد.
همه متولیان مبارزه با مواد مخدر کردستان را پاکترین استان کشور معرفی میکنند و این را تبدیل به رزومه برای فخرفروشی به جامعه کردهاند اما نگاه به رشد کمی و کیفی اعتیاد، آزادی عمل خرده فروشان، گردش گروهی کارتونخوابها و زبالهگردها، مصرف در ملاءعام و اتراق شبانه معتادان در معابر و پارکها همه این ادعاها را بی اعتبار میسازد.
اخیرا کار به جائی رسیده که تبلیغ برای فواید بهداشتی و درمانی مواد مخدر و فروش آنها در سالنهای ورزشی، دکههای شهری، آرایشگاههای زنانه و مردانه و کافههای پذیرایی بدون ترس انجام میشود.
رواج کشت خشخاش و شاهدانه در کردستان بیش از 20 سال است که توسط رسانهها و نهادهای مدنی مطرح میشود و توسط مسئولان انکار اما اخیرا داد مسئولان را هم درآورد، از لابهلای سخنان آنان میتوان عمق فاجعه را کشف کرد چون سخن از کشف مزارع این دو گیاه و نقاط اصلی استان میزنند.
در جلسات ویژه مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد همه نهادهای مرتبط سخن از عمق فاجعه و هشدار میزنند اما در کنار این همه در تلاشند تا خود را از مسئولیت مبرا سازند.
سالهاست که مردم کردستان خبر دلخوش کننده از انهدام باندهای بزرگ، اعدام سران باندها و کشف مقادیر سنگین وزن مواد مخدر را نشنیدهاند اما گسترش اعتیاد و عوارض غیر قابل جبران آن را مدام میبینند.
بنابرین ضرورت دارد تا کل لایههای حکومت وارد فاز نوین مبارزه با مواد مخدر شده و همه قوانین، سازماندهی و امکانات را تغییر دهند تا هم بیش از اعتیاد ارکان جامعه را تخریب نکند و باندهای مافیایی بیش از این قدرت نگیرند و هم ذهنیت غالب «عمد در برخورد نکردن» بیش از این تقویت نشود چون جامعه این سرعت گسترش را به تفاوتهای نژادی، فرهنگی، دینی و مذهبی ربط میدهند.