زرینه با اینکه پتانسیل تبدیل شدن به یکی از شهرهای جذاب زمستانی و ییلاقی در تابستان را داشته و دارد اما هنوز هم در خم کوچههای روستایی به خود میپیچد.
برای تغییر وضعیت زرینه و توسعه آن هیچ کس آستین همت بالا نزد. آنچه این شهر را می آراید حضور جمعیتی حداقل ۱۰ هزار نفری است اما نرخ رشد جمعیت زرینهی به ظاهر شهر از یک روستای همتراز به مراتب کمتر است. این در حالی است که زمستان زرینه استعداد برگزاری ورزشهای زمستانی کشور در حد شمشک و دیزین تهران را دارد.
در روزهای گرم تابستان که گرمای هوا همهی جانداران را عاجز میکند نسیم خنکی در دشت اوباتو میوزد که هر کردستانی میتواند به ساختن یک ویلای ییلاقی در آب و هوای مطبوع زرینه بیندیشد، اما هرگز اینگونه نشد چون کسی به شهر شدن زرینه فکر نکرد بلکه همگان این شهر را نقطه ی آغاز پیشبرد پروژههای شخصی خود دیدند؛ همین امر باعث شد با وجود اینکه زرینه در پهنهای مسطح جغرافیایی واقع شده است به علت عدم الحاق زمینهای حاشیه و توسعه طرح جامع شهری با کمبود زمین شهری تغییر کاربری یافته مواجه و زمینهای موجود با قیمتهای نجومی معامله شود.
بومیگرایی افراطی و سهمخواهی عدهای قلیل با نیت نردبانسازی از زرینه توسعه شهر را نه تنها قفل بلکه به قهقرا برد. هنوز هم سایهی این تفکر بر نحوهی اداره شهر حاکم است.
نبود شهردار به مدت مدیدی نقص مدیریت در استان را هم به وضوح نشان میدهد هرچند که شهرداران سابق هم توانایی توسعه درخور منطقه را در جنته نداشتند اما بودنشان از هیچ بهتر بود.
توسعه متوازن استانی به معنی رشد و ترقی تمام جغرافیای استان در حد وسع و توان است اما زرینه آنچنان در نظر مدیران میانی استان نیز غریب مانده است که نبود شهردار را به مدت ۳ سال تمام کسی از مدیران بالادستی هم نمیبیند.
پتانسیل نیروهای انسانی توانمند در حوزههای مدیریت دولتی، خصوصی، بازار و کسب و کار نیز به سبب عدم جذب جمعیت با تخصصهای متفاوت افت چشمگیری دارد.
شهرک صنعتی زرینه، کاملا رها شده و بازاریان زرینه در حد یک روستای کوچک هم کاسبی نمیکنند.
بی توجهی مسئولان گذشته، شورای منفعل و کمسواد، طرد شدن متخصصین از سوی مدعیان ملکی شهر، عدم کنترل و نظارت نهادهای نظارتی و خیلی مشکلات دیگر مسبب وضع موجود است.
در واقع مردم از نام بی محتوا و بینفع شهر خسته شده و خواستار تعیین تکلیف شرایط اکنون هستند.