rojanpress.ir | زنگ خطر برای آموزش رسمی کشور/ ثریا مطهرنیا

زنگ خطر برای آموزش رسمی کشور/ ثریا مطهرنیا

با شروع سال تحصیلی ۰۴-۱۴۰۳ که اولین روزهای بازنشستگی‌ام را می‌گذراندم متوجه شدم که یکی از کلاس‌های مدرسه‌ی روستای «گادمه‌گتر» از توابع ديواندره، بدون معلم است و به یک معلم نیاز دارد و همین امر موجب شد تا برای تدریس و کمک خود را به آنجا برسانم اما ورود به روستای گادمه‌گتر و مدرسه‌‌اش برای من تجربه‌ای بسیار شیرین، دل‌چسب و پر هیجان بود.
در بدو ورود به روستا با والدین بسیار مشتاق و پر انگیزه‌ای مواجه شدم که برای آینده‌ی فرزندان شان سطح و رتبه‌ی بالایی اجتماعی قائل هستند و همچنین دانش‌آموزانی که همه آینده‌ی خود را در مشاغل کاربردی و ثروت‌آفرین ترسیم کرده‌اند. و همچنین مدرسه‌‌ای با کیفیت که در طول ٢٨سال سابقه‌ی تدریس‌ام در روستاهای شهرستان بيجار ندیده بودم؛ مدرسه‌ای تکمیل از لحاظ سازه و امکانات.
مردم روستای گادمه‌گتر به لحاظ سطح فرهنگ و شعور آموزشی‌، دارای هوش جمعی بسیاری زیادی بودند و این سطح خرد در دهيار محترم و شورای روستای آنان و اموری که پیگیری می‌کردند به خوبی قابل مشاهده بود.
در شرایطی که آموزش رسمی کشور که وزارت آموزش و پرورش متولی آن است به دلیل سوء مدیریت سالها، موازی‌کاری سایر نهادها، کمبود بودجه و سایر مشکلات، روزهای سختی می‌گذراند و به یک صندوق صدقه‌ی بزرگ تبدیل شده که دولت نمی‌تواند نیازهایش را تامین کند و بایست از طریق مردم و خیرین مدارس کشور سر پا نگه داشته شود‌، مردم روستای گادمه‌گتر در اوج نیاز، خود دست به کار شده بودند تا زمینه آموزشی با کیفیت را برای فرزندان خود فراهم کنند. مدرسه‌ای در روستا که برای اولین بار مجبور نبودم درگیر رنگ کردن دیوارهای آن، ایمن‌سازی بنا، تعمیرات سیستم گرمایشی و سرمایشی، تجهیزات و سایر مسائل آن شوم، با دانش‌آموزانی با انگیزه و اولیائی که به شدت دغدغه‌ی آینده‌ی فرزندان‌شان را داشتند.
با توجه به شرایط پیش آمده برای کشور در طول این سالها می‌توان گفت که اگر کمک‌های غیر رسمی(غیر دولتی چه به شکل کمک خیرین و مردم چه به شکل کمک نهادها با اهداف مختلف) به نهاد آموزشی کشور قطع شود، آموزش رسمی کشور  زمین‌گیر خواهد شد.
وقتی اقتصاد یک کشور اقتصادی رسمی نباشد و سیستم دریافت و پرداخت آن از مکانیسمی رسمی و نظام‌مند پیروی نکند و با پدیده تحریم‌ها هم مواجه باشد و یا وقتی که یک کشور در اثر تدابیر اشتباه و نقشه‌های بیگانگان خود را در کانون بحران‌های ناشناخته و جدید قرار دهد و در معرض طیف وسیعی از مشکلات ژئوپلیتیکی و تعارضات راهبردی قرار بگیرد، طبیعی است که خانواده، محیط زیست، آموزش و نهادهای رسمی اجتماعی و مدنی در معرض تهدید واقعی قرار می‌گیرند.
ضعف و ناتوانی نظام آموزش رسمی کشور به هیچ عنوان نمی‌تواند جدا از وضعیت کلی کشور در منطقه و جهان باشد و این امر، لزوم ایجاد نوعی اصلاحات راهبردی و خارج شدن از شبکه‌ی توطئه و فساد علیه تمدن تاریخی ایران را برجسته می‌کند چرا که این وضعیت نمی‌تواند نتیجه‌ی اقداماتی غیر از اشتباه محاسبه و درک یا نفوذ چندوجهی باشد.
به عنوان یک دانش‌آموخته‌ی روابط بین الملل و یک معلم معتقدم بایست تاثیر خطاهای راهبردی بر اقتصاد، امنیت و آموزش رسمی کشور بررسی و گام‌هایی اساسی برای اصلاحات راهبردی در جهت بازاعتباربخشی به نهادآموزشی کشور برداشته شود.
وقتی دشمن توانست، اقتصاد، امنیت و آموزش و پرورش یک تمدن را با چالش مواجه کند و آن تمدن برای ادامه‌ی حیات مجبور باشد شیوه‌های غیررسمی و غیرمعتبر و غیر تضمین را تجربه کند، زمینه‌های پیروزی راهبردی بر آن تمدن را فراهم کرده است.
آن هنگام که نهادهای رسمی، قانونی و از همه مهمتر؛ تخصصی از کارکرد بیفتند؛ خلاءهایی ایجاد می‌شود که توسط نهادهای داخل غیرتخصصی با اهداف و سلایق خاص یا توسط بیگانگان برای آن برنامه‌ریزی می‌شود و از اهداف خود دور می‌شود و فروپاشی نهاد رسمی آموزشی کشور می‌تواند به عنوان نهاد بازتولید کننده‌ی نظم و تاریخ ایرانی حتی برای وحدت سرزمینی کشور، خطر آفرین باشد.
در شرایط بخارشدگی دولت و غرق شدن در اقدامات نمایشی، مانند ژست تبلیغاتی مسئولان برای ساخت مدارس، نیاز است تا مردم به عنوان میکرو ارگانیسم‌های حیات اجتماعی و پادتن‌های مقابله‌گر با ویروس رهاشدگی به شکل سازماندهی شده و خودگردان به صحنه بیایند و مانند مردم روستای گادمه‌گتر از حیثیت تمدنی خود و آینده‌ی فرزندان شان حفاظت کنند.
پائین آمدن سطح آموزشی فرزندان کشور یک امر خود به خودی و بی ارتباط با شرایط اسفناک اقتصادی و بحران برنامه‌ریزی در کشور نیست که متاسفانه به اندازه‌ی کافی به اهمیت آن توجه نمی‌شود‌.
ضعیت بودجه‌ای آموزش و پرورش، عدم به کارگیری معلمان با آموزش کافی و ورود نیروهای غیرتخصصی که به لحاظ علمی و شخصیتی، هنوز برای آموزگاری آماده نیستند، فضاهای آموزشی نامناسب، عدم دسترسی به امکانات آموزشی مناسب، رها کردن مدارس و دانش‌آموزان و سپردن آنها به خیرین و اولیاء، آمار اسفناک قبولی دانش‌آموزان مدارس دولتی در کنکور، قبولی صوری خیلی از دانش‌آموزان با فشار ادارات آموزش و پرورش برای موفق جلوه دادن مدیریت خود و افت نمرات، تنها گوشه‌ای از مشکلات آموزش و پرورش کشور است و بهتر است بازمعماری این نهاد توسط رئیس جمهور محترم مد نظر قرار بگیرد و در این راستا تنها به مباحث تبلیغاتی و تشریفاتی بسنده نشود.
هر چند که بسیاری از اسناد تاریخی ما در هجوم بیگانگان از بین رفته است اما نگاهی به باقی مانده‌ی اسناد تاریخی و تمدن پر عظمت ایران نشان می‌دهد که همواره ایرانیان به امر آموزش اهتمام ویژه‌ای داشته‌‌اند و آموزش‌های معنوی، صنعتی، نظامی، سیاسی(جهان‌داری) و دولتی(بوروکراتیک و تشریفاتی) از ستون‌های این آموزش بوده‌اند و اولین مدارس و فرهنگستان‌ها و دبیرستان‌ها و کاردانش‌ها در ایران باستان شکل گرفته تا بتواند از پس اداره‌ی امور قلمروی ایران بزرگ بر بیایند.
همچنین نام دانشگاه جندی شاپور به عنوان قدیمی ترین آکادمی توسط انسان متمدن هنوز بر تارک آموزش و پرورش ایران مقدس می‌درخشد و جای تاسف است که ما با این پیشینه که ذکر جزئیات آن از چهارچوب این یادداشت خارج است به نقطه‌ای رسیده‌ایم که تضعیف و نهاد آموزش رسمی کشور در حد یک خطر ملی و تمدنی قرار گرفته است.
بی‌احترامی و توهین حتی برخی افراد به نهادهای آموزشی و تخصصی در حدی عادی‌سازی شده است که این روزها توهین به جامعه‌ی دانشگاهی و آموزشی کشور تحت عنوان برچسب‌هایی خاص به سکه‌ی رایج تبدیل شده است‌.
برای پیشرفت کشور و فائق آمدن به چنین مشکلاتی لازم است تا سیستم حکمرانی کشور زمینه توازن میان منافع مادی و مطلوبیت‌های معنوی فراهم کند و راه‌های کم‌هزینه‌تری در جهت پیشبرد سیاست‌های خود با طرح ابتکارات و نوآوری‌های دیپلماتیک، ایجاد نماید.
باید مشخص شود افرادی که ایران را در قله‌ی مادی و معنوی منطقه در ۱۴۰۴ تصویر می‌کردند چگونه می‌خواهند ناترازی انرژی، ناترازی بانکی، سقوط ارزش پول ملی، مشکلات ایران در منطقه و حتی انعقاد برخی معاهدات با بندهای غیرقابل قبول که قبلا توسط شورای انقلاب لغو شده بود و سایر مشکلات کشور را توجیه کنند که متاسفانه سر ریز آن، آموزش و پرورش کشور را نیز فرسوده کرده است.
بدون درک جهان در حال گذار جدید و تغییر آرایش و اصلاحات راهبردی برای فائق آمدن بر مشکلات و خروج از نقشه‌ی توطئه‌گران جهانی و بازی‌های بحران‌ساز آنان که مسئولیت آن کاملا بر عهده‌ی سیستم حکمرانی است مجبور به بازی در زمینی خواهیم بود که حتی مطلوبیت‌های آن را دشمن به شکل مصنوعی ایجاد کرده است و بدون ساخت یک دیپلماسی معتبر که با ابزار و امکانات متنوع پشتیبانی می‌شود و با طرح ابتکارات جدید مانع از باخت راهبردی می‌گردد، نمی‌توان به میانجی رهاسازی کشور و طرح گزاره‌های غلط و گمراه‌کننده‌ای چون استان‌های خودگردان یا دیپلماسی استانی و...، به هیچ موفقیتی دست یافت.
طرح نگاه‌هایی از سوی افرادی که مردم ایران را انتخاب کننده‌ی فقر دانسته‌اند و معنای سیاست ورزی و استقلال را در حالی که هر روز نیازهای کشور در این حوزه زیادتر می شود (تا حدی که مع الاسف در معاهداتی برای کمک به برقراری امنیت در کشور از بیگانگان کمک خواسته شده به عنوان مثال توافقنانه‌ی جامع راهبردی با روسیه) انتخاب میان فقر و اطاعت و این دوگانه‌ی مصنوعی قرار داده‌اند تنها سبب تعمیق و تشدید مشکلات راهبردی ایران می‌شود.
در این سطور کوشیدم تا نشان دهم که به دلیل مشکلات کلان مملکت، نهاد آموزش رسمی کشور در خطر فروپاشی است و مردم برای زنده نگه داشتن آن به میدان آمده‌اند اما این وضع در غیاب یک دولت و سیستم مسئول و مدبر که بتواند چالش‌های راهبردی کشور را درک و نحوه‌ی تدبیر آن را متعهد شود و از پازل طراحی شده‌ی دشمن خارج شود مقدور نیست تا جایی که برخی وعاظ اخیرا مدعی شده‌اند که با بالا رفتن فساد و مشکلات ظهور اتفاق می‌افتد و برخی دیگر نیز مدعی شده‌اند که مردم ایران خود فقر را انتخاب کرده‌اند که این اظهارات نشان می‌دهد که در صورت بی‌تفاوتی بیشتر و به کار نبردن تدابیر خاص، در آینده با مشکلات بسیار بیشتری دست به گریبان خواهیم بود.
7 اسفند 1403, 12:17
بازگشت