ایران، سرزمینی که از دل کوهها و دشتهایش، شکوهی بیپایان جاری است، امروز درگیر کابوسی ناخوشایند است؛ کابوسی که جان عزیزانمان را میگیرد و خانوادهها را به ماتم مینشاند. تصادفات رانندگی، این هیولای خاموش، هرروز در جادههای کشور جولان میدهد و از جوانترین و پرانرژیترین نیروهای این سرزمین، قربانی میگیرد. آماری تکاندهنده میگوید: حوادث رانندگی عامل نخست مرگ در گروه سنی ۵ تا ۲۹ سال است، یعنی درست همان کسانی که امید و نیروی پویای آینده این سرزمیناند.
سالانه نزدیک به ۲۰ هزار نفر در تصادفات جان میبازند و صدها هزار نفر زخمی و معلول میشوند. این آمار، چیزی فراتر از ارقام سرد و بیروح است؛ هر عدد، قصهای دردناک از زندگیای است که به پایان رسیده یا برای همیشه تغییر کرده است. هر حادثه، خانوادهای را در غم فرومیبرد، رؤیایی را به خاک میسپارد و جامعهای را زخمیتر از قبل میکند.
عامل انسانی که در بیش از ۸۰ درصد این تصادفات نقش دارد، اگرچه بهظاهر گناهکار است، اما آیا ما شرایطی برای رانندگی ایمن فراهم کردهایم؟ آیا جادهها و خودروهای ما شایسته جان سرنشینانشان هستند؟ خودروهای بیکیفیت داخلی با نقص ایمنیشان، یکی از عوامل مهم از تصادفات مرگبار هستند. جادهها که باید راه نجات باشند، خود بدل به تلهای برای مرگ شدهاند.
اما آیا تنها خودروها و جادهها مقصرند؟ فرهنگ رانندگی ما نیز زخمی بر پیکر این معضل است. عجلههای بیپایان، بیتوجهی به قوانین و رفتارهای بیپروا، همگی به این بحران دامن میزنند. وقتیکه احترام به قوانین جادهای و جان دیگران در فرهنگ ما جایگاه درستی نیافته، چگونه میتوان انتظار داشت که رانندگی، بهجای میدان جنگ، به امری ایمن و محترمانه تبدیل شود؟
تصادفات، تنها یک فاجعه انسانی نیستند. هر جراحت، هر مرگ، زخمی بر پیکر اقتصاد و آینده ایران است. کشوری که امروز با مسئله پیری جمعیت روبهروست، نمیتواند در برابر این حجم از تلفات نیروی کار و جوانان، بیتفاوت باشد. خانوادههایی که عزیزانشان را از دست میدهند یا باید با معلولیتهای سنگین کنار بیایند، درگیر چالشی بیپایان میشوند؛ چالشی که بار مالی و اجتماعی آن بر دوش همه جامعه سنگینی میکند.
اما هنوز امید هست. میتوان این کابوس را به پایان رساند. میتوان با همکاری، ارادهای ملی و برنامهریزی دقیق، ایران را به سرزمینی امنتر بدل کرد. اصلاح زیرساختهای جادهای، الزام تولیدکنندگان به رعایت استانداردهای جهانی و بازنگری جدی در کیفیت خودروها، گامهای نخست این مسیرند. آموزش مداوم و فرهنگسازی، میتواند رانندگی را از یک معضل به یک رفتار مسئولانه تبدیل کند. قوانین سختگیرانهتر و نظارت دقیقتر پلیس نیز میتوانند رفتارهای خطرآفرین را مهار کنند.
مردم این سرزمین، شایسته جادههایی امنتر وزندگیهایی آرامتر هستند. اکنون زمان آن رسیده است که با همافزایی و تلاش جمعی، جانهای عزیز را نجات دهیم و داستانی تازه برای ایران بنویسیم؛ داستانی از امید، احترام به زندگی و ساختن آیندهای بهتر برای نسلهای آینده.