پارلمان به عنوان مظهر اراده ملت و نماد مردم سالاری نقش اساسی در کیفیت مدیریت سرنوشت جامعه، تحقق عدالت و توازن توسعه دارد اما این نقش یک قاعده مطلق نیست بلکه تابعی از ماهیت قوانین حاکم، باورهای اخلاقی اکثریت مردم و منطق اخلاق پذیری حکام میباشد.
پارلمان در نظامهای ایدئولوژیکی ابزاری است برای تظاهر به مردم سالاری، اقناع مجامع بین المللی و رسمیت بخشی به تصمیمات حاکمیتی که این واقعیت با گذر زمان، کاهش حرارت ایدئولوژیکی، تغییرات فکری جامعه و حرکت مطالبات عمومی به سمت رفاه تضعیف میشود.
پارلمان در کشورهای دارای تنوع نژادی، فرهنگی و عقیدتی میتواند مکانیزم تحقق عدالت در توزیع قدرت، ثروت و منزلت و تحکیم وحدت و امنیت ملی باشد اما منش حاکمیت در به رسمیت شناختن تنوع هویتی و حقوق آنها، ماهیت قانون انتخابات، جسارت عقلائی و قدرت دیپلوماتیک نمایندگان عوامل اصلی اقتدار این نهاد هستند.
قانون انتخابات ایران سالهاست که مورد انتقاد مجامع سیاسی و افکار عمومی کشور است زیرا تا کنون اصلاحات متاثر از شکاف نسلها، ظهور مدلهای جدید مدیریت، تغییرات مناسبات بین المللی و تفکرات نوین سیاسی در این قانون اعمال نشده و نمیتواند جوابگوی خواست عمومی باشد؛ سند ما برای اثبات این ادعا کاهش مستمر مشارکت در انتخابات است.
این را باید پذیرفت که عملکرد ضعیف مجالس 30 سال اخیر در حوزه اقتدار مجلس، حمایت از پایداری، توازن و تعادل توسعه و مبارزه با فساد توانست ضربات کمرشکن بر مشروعیت پارلمان و مقبولیت نمایندگان وارد کند که برخی از این موارد قابل توجیه نیست.
ضعیفترین بخش عملکرد مجلس شورای اسلامی در 30 سال اخیر متعلق به کارکرد نمایندگان کورد است که نگاه به شاخصهای توسعه یافتگی و احقاق حقوق هویتی کورد معتبرترین سند برای اثبات ادعا میباشد.
حزب، عامل سازمان یافتگی فعالیت سیاسی، حاشیه امن نمایندگان و ضمانت عملکرد وکلا است که نبودش نقش پارلمان در مدیریت سرنوشت را به چالش کشیده و آن را تبدیل به نهادی تشریفاتی میکند که در این حالت مشروعیت قانون، مقبولیت نظام قدرت و محبوبیت حکام با چالش روبرو میشود.
ماهیت نژادی، هویت فرهنگی و سابقه چند هزار ساله زندگی در جغرافیای کردستان سبب شکل گیری مطالبات هویتی خاص برای کوردها شده که مطابقت کامل با قواعد نظام خلقت، اصول انسانی و حقوق بشر دارد.
پارلمان مهمترین نهاد و فعالیت پارلمانتاریستی بهترین روش برای تعقیب این مطالبات است اما موفقیت در این راستا نیاز به نهادهای سیاسی، برنامه جامع فرهنگی، نمایندگان مجرب و حمایت عمومی و رسانههای توانا دارد.
نگاه به عملکرد 11 دوره گذشته مجلس شورای اسلامی حکایت از نبود پیگیری مطالبات هویتی کورد در رویکرد آنها دارد که شاید نبود بستر قانونی، ظرفیت پذیرش حاکمیت و عدم حمایت عمومی را عامل این ناموفقیت بیان کنند، باید در جواب بیان کرد که اختلافات ناشی از تضاد منافع فردی، تعهدات جناحی، وابستگی به جناحهای غالب مجلس، ضعف دانش پارلمانتاریستی، خلاء قانونی حاکم بر مجلس و عدم احساس تکلیف هویتی، آنها را از این وظیفه مهم غافل کرد.
درگیری بر سر به کارگماری افراد همباند در پستهای مدیریتی، معامله با مدیران بر سر استخدام افراد «برستادی» و فامیل، تلاش برای تحمیل تعهدات عوام پسندانه و فاقد پشتوانه کارشناسی بر روند توسعه، پیگیری رانت و تلاش برای نزدیک شدن به جناحهای غالب توسط نمایندگان، کوردها را از قدرت مجلس محروم ساخت.
این عملکرد ناخوشایند تنها سبب محروم شدن کوردها از حقوق هویتی نشد بلکه گستره تاثیرات منفی آن دامن مشروعیت پارلمان و علاقه مردم به انتخابات را گرفت و کار به جائی کشید که مشارکت در این مناطق با کاهش مستمر روبرو شده است.
بنابراین بر نمایندگان دوره 12 واجب است تا با عبرت گرفتن از گذشته فصل نوینی از فعالیت پارلمانتاریستی را بنیاد نهند، پیگیری حقوق هویتی در حوزه مشارکت سازمان یافته در نظام قدرت و مدیریت کشور را در صدر فعالیتهای نمایندگی خویش قرار دهند.
بنابراین بر نمایندگان دوره 12 مجلس واجب است با احساس تکلیف وکالتی فصل جدیدی از فعالیت پارلمانتاریستی در تاریخ ایران و کورد بنیاد بگذارند که اتحاد، عقلانیت و اخلاق محور اصلی آن باشد.