شاید با یک تعبیر، تکلیف همهچیز با همهکس روشن شود؛ شاخص پزشکیان که او را از غیر پزشکیان متمایز میکند، فقط «سیاستمدار قلبشناس» است و بس.
چالش یا دردسرهای روزمره میان جمهور و رئیسجمهور، در بُعد همگانی، اغلب فرسایشی، همیشگی و پایانناپذیر است، امّا در بُعد اختصاصی، گاهی استثنایی و کُشنده نیز هست. به عبارت روشنفکرانهتر؛ نشان و نمود گفتمان حاکمان در ایران با جمهور، روندی سیاستزده، اجتماعمحور، اقتصادی و فرهنگی داشته تا به امروز. این روند، گاه فانتزی، گاه استبدادی، زمانی مصلحاندیشی، فصلی پوپولیستی و موسمی محافظهکارانه و در عهدی دیگر هم اصلاحطلبانه بوده که صد البته با چاشنی مطالبات عمومی لاینحل. پهنه این گفتمانِ گاه انتقادی و گاه قهری، بیشتر پهنهای تاریخی است نه روزشمار و تقویمی.
فارغ از هرگونه تفسیر درونی و بیرونی از انتخابات، منفک از هر نوع تبلیغات حزبی و فراحزبی و یا سروصداهایی که بیشتر از اردوگاه جریانهای سیاسی غالب یا بهتر بگویم جبهه اصلاحطلب و جناح اصولگرا بلند میشود، این انتخابات اگر میخواهد فصل تازهای از گفتمان مطالبهمحور اقوام در کشور و بهبود سیاست خارجی را بازسازی کند، شرط آن است که رئیسجمهور بتواند چرخش نگاه از متن به حاشیه را احیا کند. در این میان، جامعه کُردهای اهل سنت در ایران که مدام در حاشیه نگاه، تصمیمات و مدیریت اجرایی، گاه بازیگر میدان مشارکت و گاه نظارهگر خارج از گود رقابت بوده است، امروز در مقابل «آیینه یک خوانش تاریخی» و «پنجره یک موقعیت» ایستاده به اقتضای موجودیتاش، در خوانش گزارههایِ «رفتوآمدهای هیئت حسن نیت»، «وزیر اقوام» و «سهم نخبگان کُرد از هژمونی حکمرانی»اش، در بر پاشنه ناامیدواری میچرخد و موقعیتی که هوس امیدوارانه اصلاحطلبانش آنرا بهسوی «تغییر»، تشویق میکند.
در یک سو؛ مرگ کولبران، همان عمق کُشندگی و استثنایی بودن چالشهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه کُردها است، نگاه «مادون حقوق» باعث شده است که سخن گفتن از مرگ کولبران به «عادتِ عاطفی سیاستمداران» تبدیل شود و این پدیده بیشتر در مسلخ مستمندی، مرز مفلسی، هیاهوی هیجانی و گاهاً کوپنها و کارتهای کارزار انتخاباتی بازخوانی شود. مرگ کولبران همان اندازه که «خبر»ی هست، همان مقدار، «فراموششدگی تراژیک» و چهبسا «حقوق نادیده تاریخی» در مسیر دولتها و مجلسها نیز بوده است. وقتی از انباشتگی «مادون حقوق» حرف میزنم، به خودی خود، یک داستان است و زمانی که دیگران از برجستهسازی «مادون حقوق» حرف میزنند، روایت دیگری است. بنابراین ناگزیر به نقد و انتقاد هستیم، هم از پردهپوشیِ حقوقِ معینِ اساسی، هم از موانع سر راه شکلگیری گفتمان توسعهبخش متوازن، چه در دایره گفتمان نهجالبلاغه پزشکیان و چه در گفتمان انقلابی غیر پزشکیان...