
عقاید و باورها و آرمانهای هر ملتی در عمق فکر و ذهن مردمانش ریشه دارد و در شیوه زندگی آنان تجلی مییابد. هنگامی که با دید باز و تفکری ژرف به مفهوم این اعتقادات توجه داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که در هر کدام از آنها باورهای اخلاقی و انسانی بسیار ارزشمندی نهفته است.
بر این اساس وقتی صحبت از هویت میشود، در بنبست تعریف و چرایی، گرفتار نخواهیم شد. کُردها در طول تاریخ در کنار هویت نژادی و زبانی و دیگر اجزاء وابسته، هویت انسانی و آرمانی و صلح طلبی بالایی داشته و مروج آن بوده و هستند.
نمونه بارز آن همین چند روز پیش نمود پیدا کرد. «آرمان بنفشی» جوان کُردستانی در روستای خلیچیان سنندج جانش را فدا کرد تا چند نفر دیگر را به زندگی برگرداند.
خبر کوتاه بود اما پر محتوا و ارزشمند و در عرض چند دقیقه بازتاب آن در رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی ضمن تاسف از درگذشت چنین انسان والا و ایثارگری، موجی از تحسین و امید و عشق را در دل میلیونها انسان ایجاد کرد.
عصر روز جمعه 31 فروردین خانواده آقای نجفی در باغ خانوادگی خود در روستای خلیچیان سنندج برای کار و تفریح رفته بودند، زمانی که پدر خانواده برای تمیز کردن چاه آب یا تعمیر پمپ چاه وارد آن میشود لحظاتی بعد به دلیل گازگرفتگی از حال میرود و در چاه گرفتار میشود. سه پسر خانواده نیز یکی پس از دیگری برای نجات جان پدرشان وارد چاه میشوند همگی دچار گازگرفتگی میشوند. دو نفر از اهالی، «سیوان تجلی» و «آرمان بنفشی» پس از اینکه فریادهای همسایه باغ خود را میشنود، برای کمک وارد باغ آنها میشوند که میبیند، 4 نفر داخل چاه آب باغ افتادهاند.
آرمان به سرعت وارد چاه میشود و طنابی را که در اختیار داشته به کمر نخستین فردی بسته و با کمک بقیه وی را بیرون کشید. آرمان این کار را سه بار دیگر هم تکرار میکند و هر چهار نفری را که بیحال به داخل چاه افتاده بودند بیرون میکشد اما گاز متان چنان او را از رمق انداخته بود که برای آخرینبار نتوانست طناب را به کمر خودش ببندد و درحالیکه چشمانش سیاهی میرفت به داخل آب میافتد. در این فاصله نیز آتش نشانی برای کمک و نجات محبوسین در چاه خبردار شده است و وقتی آتش نشانی و اورژانس به محل حادثه رسیده و این جوان را از داخل چاه بیرون میآورند، نمیتوانند برای نجاتش کاری کنند و این جوان غیرتمند و باشرف در چاه گیر کرده و جان خود را از دست میدهد و قلب مهربانش برای همیشه از تپش میایستد.

ایثار و فداکاری جزو بهترین اعمال در جامعه است و از دیدگاه تمامی ادیان و مذاهب و ایدولوژیها و به ویژه همه انسانها جایگاه ویژهای دارد.
در جامعه گاهی برخی از افراد آنچنان برای تغییر سرنوشت دیگران و کمک به دیگر انسانها احساس مسئولیت میکنند که گویی خود به تنهایی مسئول جامعه و نجات جان دیگران هستند و همواره آخرین میزان بخشش و نهایت از خود گذشتگی و فداکاری را در حق هنموع و دیگر افراد جامعه انجام میدهند.
«آرمان» با از خود گذشتگی و فداکاری بیپایانی که از خود بروز داد، نشان داد این هویت آرمانی و انسانی کُردها مردنی نیست و بخشی از فرهنگ و هویت این مردمان است چون نه فقط سنندج، نه کردستان، بلکه کُردها هیچ وقت بیآرمان نبودهاند و تا حیات هست آرمانها خواهند داشت.
این جوان سنندجی که باید دیگر او را قهرمان ملی نام نهاد با جلوهای از ایثار، شجاعت و از خودگذشتگی که از خود نشان داد با پایان زندگی خود آغازگر حیات شد و به چندین نفر زندگی دوباره بخشید و هویت آرمانی یک شهر و یک جامعه را دوباره بر پرده سینمای واقعی زندگی نمایان کرد.
انساندوستی و آرمان بلند آرمان باید الگویی شایسته برای فرزندان و نسلهای آینده همه این سرزمین باشد. این بزرگمرد نمادی از مسئولیتپذیری، از خودگذشتگی و ایثار و با آرمان بودن را دوباره به رخ دنیا کشید تا همه عالم بدانند که هویت آرمانی و انسانی این ملت مهد پرورش چنین جوانان و اسطورههای واقعی اخلاق، آرمان و انسانیت است. مطمئناً قلب هر انسانی با شنیدن خبر این فداکاری مملو از عشق و تحسین و درود خواهد شد.
قرار است بر تابلوی یکی از خیابانهای شهر سنندج نام «آرمان بنفشی» نقش ببندد؛ اما این اقدام کمترین کار است، خیابانی در سنندج، نام یک مرکز امدادرسانی و حتی فرهنگی، نام خیابانی در پایتخت ایران برای او کم است باید کتابها به نام و تمثال آرمان مزین شود...
بر ماست تا فداکاری و مسئولیتپذیری آرمان را به عنوان الگو و اسوه به نسلهای آینده انتقال دهیم تا نام نیک او بر پیشانی تاریخ بدرخشد؛ در دورهای که امواج تفرقه و ناامنی و جنگهای فرقهای، قومی و نژادی جان خیلی از انسانها را به خطر انداخته و آسایش و حیات را از مردم سلب کرده است، چنین رویدادی بس گرانسنگ و آرمانی و انسانی ست که نشأت گرفته از روحیه انسان دوستی و هویت و تمدن غنی چندین هزارساله مردمان این سرزمین است میتواند الگویی مناسب از نوعدوستی کُردها باشد.
«آرمان بنفشی» درسی به ما داد که صدها کتاب و فیلم و دانشگاه در سال نمیتوانست بدهد. او جانش را داد تا جان ببخشد نه اینکه زندگی بگیرد. او زندگی خود را داد تا دیگری حق زندگی داشته باشد.
او عصاره فرهنک وفاق و سازگاری این سرزمین است و مادری که در کنار زحمت همراه با نان حلال و اوج سادگی اما انقدر سترک که چون او فرزندی زائید.
در بیشتر جوامع و به ویژه میهنمان همیشه شاهد فداکاری چنین انسانهای بزرگی بودهایم که برای آموزش و نشان دادن درس انسانیت و فداکاری باید ثبت و ترویج داده شوند. آرمان، جسمش رفت، اما آرمانش و روحش همچنان زنده میماند و نباید بگذاریم پرچمی که او برافراشت زمین بماند. آرمان نماد فرهنگ جوانمردی و پهلوانی است و نام «پوریای ولی» را زنده کرده است.
گر بر سر نفس خود امیری، مردی
گر بر دگران خرده نگیری، مردی
مردی نَبُود فتاده را پای زدن
گر دست فتادهای بگیری، مردی
خود او اکنون یک «پوریا» ست، یک تختی و یک پهلوان «نادر» است و در جای جای این دیار قهرمانپرور میتوان چنین الگوهای گذشت و جاودانگی را پیدا کرد.
آرمان با مرگ شهادتگونهاش فریاد زنده باد زندگی سر داد در حالی که میدانست که به قیمت زندگیاش تمام میشود. تکریم آرمان، تکریم هویت، فداکاری، انسانیت و آرمان و اخلاق است فارغ از رنگ، نژاد، قومیت، دین، مذهب و مقام.
باید در جامعه با ترویج آرمانها، از کم رنگ شدن آرمان جامعه بکاهیم و سعی کنیم عشق به انسانیت و آرمان سرلوحه مشق روزانه جامعه گردد. باید همه آحاد جامعه برای تحقق این اهم بیشتر تلاش کنند چون فرداها دیر خواهد شد.
* روزنامهنگار و فعال فرهنگی اجتماعی