rojanpress.ir | سنجرخان؛ نمای دور… نمای نزدیک

سنجرخان؛ نمای دور… نمای نزدیک

وارونگی عشق و نفرت، دوپارگی و چندپارگی عشق در خارج از دایره رمانسی‌‌وار، شیفتگی در قالب کشش‌های انسانی، جهد بی‌حاصل در زدایش ابهام برادرکشی از حافظه تاریخ، تعلیق در فرمان‌ناپذیری و فرمانبرداری، گناه‌شویی از دامن خطاکار و تقدس‌‌بخشی به ابرقهرمان، تسلیم‌پذیری غیرارادی در توالی خیانت حکام و تکثر فراموشکارانه برادرکشی، لغزش به مثابه سابقه ذهنی در سیاست کُردها، عرف در نقش هاله مقدس، عشیره یا سایه‌گاه فرهنگ توده، آرمان لرزان در دوراهی واژگان، ترس‌ شبح‌گونه در تاریکخانه وجدان، آزادی و آزادگی همان مفاهیم حماسه‌ساز، قولِ شرف همان رگه سیاست شفاهی در مبارزات ناکام، زن و کوهستان در ردیف آخرین سنگر، ائتلاف هیجانی در مرکز دایره پایکوبی‌ها، سوگواری یا واپسین حلقه از سلسله مهرورزی، مرگ‌اندیشی مبارزان مشرق‌زمین در وادی الهام‌های عارفانه، باخت پیشگویانه در برزخی تراژیک، بُرد معناشناسانه در تأویل‌های قهرمان‌ساز، همزمانی درنگ‌‌پشیمان و ندامت بی‌درنگ، ابزارگونگی مفاهیم سنتی خون و هم‌خونی، بیگانه‌انگاری کُردها در بیرون از گود سیاست و نظاره‌گری گستاخانه بازیگران، رقابت طایفه‌ای تزریق‌شده به زیر پوست رهبران کاریزماتیک، جدال در باطن و ظاهر، نبرد در متن و حاشیه، جنگ در برابر جنگ، جنگ بر سر صلح، جنگ یک ذهنیت تحمیل‌شده، جنگ در قامت فلسفه زیست‌بومی دربند، خودآگاهی رهبری در قربانگاه پیروان توده‌وار، پشت پا زدن قهرمان فاتح به همه سنت‌ها و پیشوازی از مرگِ جاودان، پارادوکس درونی حیله‌گر بازنده در میان کهن‌الگوها و نیروهای نامتجانس همچون انسان و اهریمن، دیو و فرشته، خیر و شر، عشق و نفرت، غم و شادی، زن و مرد، تاریکی و روشنایی، مرگ و زندگی، برادری و نابرادری، کفر و ایمان، جاودانگی و فناپذیری، شکست و پیروزی، جنگ و صلح، سوگ و سرور، جبر و اختیار.
همه آنچه از سریال فاخر «سنجرخان» از سر تأمل دریافتم؛ نمایشی که بر سر «دامن‌شستن از دست‌آلودگان به گناه برادرکشی» برآمد با زبان فلسفه هنر، و بی‌درنگ ذهن مرا به برادرکشی در کلان‌روایت‌های اسطوره‌ای دوخت. 
غم‌نامه‌ای که یادآور وادی وهمناک «براکوژی» در ادبیات معاصر کُردی و پهلوی دشنه‌دریده رهبران در صحنه سیاست، خدعه‌آمیزی سیاست‌پیشگان پشت پرده و تسلسل تاریخ برادرکشی است.
25 اسفند 1402, 10:22
بازگشت