کهنسالان ما بزرگترین مورخان ما و آخرین میراثداران زبان سرزمین و تاریخ ما هستند. هر حرف و سخن آنان تاریخ و میراث جمعی و حافظه انسانی ماست.
در اخبار آمده بود که پنج روز پیش خانم کریستینا کالدرون آخرین بازمانده قوم یاگان (بومیان بخشی از شیلی و آرژانتین) که میتوانست به زبان بومی یامانا صحبت کند، در ۹۳ سالگی از دنیا رفت. به قول یکی از زبان شناسان، مرگ او مرگ بخشی از حافظه بشر بود که از دورانی نامعلوم تا دوران معاصر با سخت جانی تاب آورده بود. هرچند او پیش از مرگ، لغتنامه زبان یامانا را نوشته بود، اما کیست که نداند یک کتاب لغت هرگز به تنهایی نمیتواند تاریخ و فرهنگ هزاران ساله یک ملت را در خود نگه دارد.
این مطلب را گفتم تا به موضوعی بپردازم که کمتر به آن توجه میشود و امیدوارم به بهانه روز زبان مادری اندکی نگاهها به سوی آن معطوف گردد.
این روزها به حق از ضرورت حفظ زبانها و لهجههای مادری بسیار صحبت میشود و گویشوران هر زبان و لهجهای به انحای مختلف سعی دارند در برابر روند جهانی نابودی زبانها و لهجههای غیر رسمی و غیر دولتی بایستند و اجازه مرگ زبان و لهجه نیاکان خود را ندهند. باجود این چیزی که در این میان فراموش شده است و هیچ متولی خاصی هم ندارد. زبان سرزمین یا زبان تاریخ کردستان است که من از آن بهعنوان زبان مادر یاد میکنم.
زمین در بیشتر زبانها و فرهنگهای جهان به صورت مونث آمده و بهسان مادر(مام میهن) دیده شده است. سرزمین یا جغرافیا برای تاریخ هر ملتی حکم یک مادر را دارد و البته دارای زبان مخصوص خود هست. این زبان با وجود این که مانند هیچ کدام از زبانها و لهجههای موجود در میان ملل گذشته و کنونی آن مملکت نیست، اما جامع همه یا بیشتر آنهاست.
اگر در روستاها و شهرها وکوهها و درهها و راههای کردستان قدم بگذاریم افزون بر نامهای آشنای کردی با انواع نامها و اصطلاحات و لغتهایی روبرو میشویم که نه تنها نسل ما معنای آنها را نمیداند، بلکه کهنسالان هم تنها اسم آن و موقعیت جغرافیاییاش را بهخاطر سپردهاند. گاهی با بررسی تطبیقی یک لغت با لهجههای مختلف زبان کردی و یا زبانهای فارسی، ترکی و عربی و گاه زبانهای باستانی میتوان به سرنخی از این نامها دست یافت. گاه این نام را میتوان در یکی از فهرستهای مطول جهانگشایانی یافت که از عهد آشور تا دوران معاصر به این سرزمین حمله کردهاند و البته گاه هم نه آن را در تاریخ میتوان یافت و نه در جغرافیا و فرهنگ لغت.
زبان سرزمین کردستان، زبان تاریخ، فرهنگ، دین، ادبیات و در یک کلام حافظه همه انسانهایی است که از روز نخست در این سرزمین زیستهاند، به آن حمله کردهاند یا در آن پناه و آرام گرفتهاند. امروز میراثداران و حافظان این زبان پیرمردان و پیرزنان هفتاد سال به بالای کرد هستند و کسانی که مستقیما با آنها ارتباط دارند. من از بیست و پنج سال پیش که گفتوگو با کهنسالان را آغاز کرده و تا این لحظه ادامه دادهام هر روز نکتهای جدید یافتهام و بیتردید تاریخ کرد و کردستان را بهتر و بیشتر از طریق آنها آموختهام تا کتابهایی که خواندهام. از طریق این زبان فهمیدهام که در کدام یک از روستاهای کردستان، یهودیان و مسحیان زیستهاند و در کدام یک زردشتیان و حتی هندوها و مغولان. از طریق این زبان مسیر حرکت سارگون آشوری و قتل عام مردم توسط او تا سلطان طغرل و هولاکو و... را بازخوانی کردهام. کار من البته قطرهای است از اقیانوس و چه طرحها و پایاننامهها و پروژهها و کتابها باید نوشته شود تا بخش اعظم این زبان از نابودی رهایی یابد. زبان سرزمین ما امروز بیش از هر زبان و لهجه دیگری در معرض خطر و نابودی است. زبان سرزمین، فقط گفتنی نیست؛ ثبت کردنی هم هست و باید با فیلم و عکس و البته تکنولوژیهای جدید جغرافیایی آن را به روی کاغذ و دنیای دیجیتال آورد. سالهاست درگاه هر دانشگاه و پژوهشکده و... را زدهام و به هر مدیر و مسئول مرتبطی گفتهام که مهمترین اولویت پژوهشی برای کردستان گردآوری زبان این سرزمین زیر نظر متخصصان است، اما دریغ از پاسخ.
از طریق همین کانال از همه عزیزان خواهش میکنم تا میتوانید از طریق مصاحبه با کهنسالان نامهای شهر و روستای خود و فواصل بین آنها را با صدا یا فیلم ضبط و ثبت کنید و از آن نام عکس بگیرید.
کهنسالان ما بزرگترین مورخان ما و آخرین میراثداران زبان سرزمین و تاریخ ما هستند. هر حرف و سخن آنان تاریخ و میراث جمعی و حافظه انسانی ماست. ما برای امروز و فردای خود به شدت به همه کلمات کهنسالانمان نیاز داریم. ما نسل دانشگاهی و باسواد به نسبت آنان کم لطف بودهایم و به همین سبب بسیاری از ذخایر عظیم و گنجینههای تاریخی آنان را از دست دادهایم. از عموم خوانندگان عزیز میخواهم اهمیت این موضوع را تا جایی که میتوانند به نزددیکان و دوستان خود منعکس کنند؛ به این امید که تدوین زبان تاریخ و سرزمین کردستان در اولویت علاقهمندان قرار گیرد.
منبع: کردستاننامه/ اسماعیل شمس
آدرس کوتاه خبر: