صدیق مینایی – روزنامه نگار
بیگانگی برنامههای کوردی صدا و سیما با عدالت در توزیع مدیریت و امکانات فرهنگی
رسانه ملی به علت داشتن ماهیت ملی و تامین مالی آن توسط دولت باید تعلق به همه هویتهای کشور داشته باشد، نگاه به عملکرد این نهاد در طول 43 سال گذشته حکایتگر این واقعیت است که هویتهای عقیدتی، نژادی و فرهنگی غیر اکثریتی کشور یا سهمی از این ظرفیت نداشته و یا به صورت ناقص از آن بهرهمند بودهاند و بیشترین سطح آن در اختیار ایدئولوژی و هویت فرهنگی غالب قرار دارد.
رسانه ملی به علت داشتن ماهیت ملی و تامین مالی آن توسط دولت باید تعلق به همه هویتهای کشور داشته باشد، نگاه به عملکرد این نهاد در طول 43 سال گذشته حکایتگر این واقعیت است که هویتهای عقیدتی، نژادی و فرهنگی غیر اکثریتی کشور یا سهمی از این ظرفیت نداشته و یا به صورت ناقص از آن بهرهمند بودهاند و بیشترین سطح آن در اختیار ایدئولوژی و هویت فرهنگی غالب قرار دارد.
یکی از ویژگیهای هویتی ایران داشتن هویتهای نژادی و ایدئولوژیکی مختلف است که سبب غنای فرهنگ ملی شده و تاریخی زیبا از همزیستی مسالمت آمیز، اتحاد برای پیشرفت و حفظ تمامیت ارضی ایران دارند، به طوری که این ویژگی خاص در تمام دنیا بینظیر بوده، از ارکان غیر قابل تزلزل برخوردار است.
نژادهای فارس، کورد، ترک، عرب و بلوچ، ادیان اسلام، مسیحی و یهودی، مذاهب شیعه و سنی و سایر ادیان به عنوان پیکره اصلی هویت ملی قرنهاست بدون مشکل و تضاد و خشونت با هم زندگی میکنند و ظهور حاکمیتهای مبتنی بر مکاتب ایدئولوژیک دینی و ناسیونالیسیتی هم تا کنون نتوانسته خللی در این اراده ایجاد کند.
یکی از نژادهای حاضر در تابلوی هویت ملی ایران کوردها هستند که به شهادت تاریخ، بنیانگذار فرهنگ و تمدن این مرز و بوم بوده و در مقام شهروندی، خود را برتر از سایر ایرانیان دانسته و در طول دوران تمام تلاشهای سازمان یافته برای تجزیهطلب نامیدن و جدا سازی آنها از این پیکره واحد را ناکام گذاشتهاند.
تشکیل اولین دولت واحد، تدوین اولین قانون، سازماندهی اولین ارتش ملی، اجرای اولین مدل شورایی در مدیریت کشور، ساخت اولین سکونتگاههای دائمی، احداث اولین قلعههای نظامی، راهاندازی اولین مدارس، اهلی کردن حیوانات، کشت غلات، بنیان گذاری هنر، صنایع دستی و ساخت جنگ افزار توسط کوردها صورت گرفته است.
پایان دادن به کشتار و غارت امپراتوری آشور، فراری دادن هونهای وحشی از مرزها، تنبیه دائمی غارتگران آسیای میانه، مقابله با مهاجمان تاتار و مغول از برگههای پر افتخار ایران است که همه به نام این نژاد ثبت شده و تا عصر حاضر هم تداوم داشته و دارد، برای اثبات این ادعا اشاره میشود این موضوع که اگر نام همه سرداران سپاه ایران از هخامنشی تا قاجار را در تاریخ جستجو کنید میببینید که اغلب آنها کورد نژاد هستند.
حضور کوردها در نقاط مرزی ایران نقش کمربند امنیتی برای کشور بازی میکند و در طول بیش از هزار سال در این مناطق ساکن شده تا تمام حملات را از نقطه شروع خفه کرده و حوزه داخلی متحمل زیان نشود، کورد خراسان، کورد بلوچستان، کورد گلستان، کورد مازندران، کورد آذربایجان و... واژههای آشنا و معتبر در ایران هستند.
برخی از این مناطق در اصل زادگاه و میهن تاریخی کوردها هستند اما در برخی مناطق بعدا با هدف مقابله با مهاجمان خارجی ساکن شدند اما در این پروسه تاریخی حاکمیت ایران جواب این خدمات را با اعمال تبعیض و سرکوب حرکتهای عدالتخواهانه و اعتراضی کوردها داد که در مواردی از جمله دوره پهلوی کار به انکار هویت و تلاش برای نابودی آنها رسید.
کورد به علت پایبندی به اخلاق و وفای به عهد هیچگاه اقدام به قیام منجر به تجزیه و کشتار هموطن نکرده و همواره با امید به آینده همه تبعیضها، سرکوبها و انکارها را تحمل کرده اما تا کنون خبری از رفتار مبتنی بر عبور از سنت تاریخی حاکمیت تاریخی ایران نشده و همچنان دل به وعده و خرید زمان خوش کرده است، تا جایی که در مواردی به صورت ناجوانمردانه رفتارهای عدالتخواهانه را تجزیه طلبی نامیده و به این بهانه شدیدترین سرکوبها را بر کوردها تحمیل نموده است.
همراهی کوردها با قیام سراسری بر علیه رژیم پهلوی در اصل قیام در برابر نفی هویت نژادی و فرهنگی، برنامههای این رژیم برای نابودی این ملت، سلب آزادی سیاسی، جلوگیری از حضور سازمان یافته آنها در معادله قدرت، تبعیض در توسعه اقتصادی و رفاهی بود.
نگاه به تاریخ شروع مبارزه با رژیم پهلوی حکایت از این واقعیت دارد که کوردها در این راستا پیشتاز سایر ایرانیان بوده و در زمان گسترش قیام پا به پای سایر احزاب و رهبران سیاسی و عقیدتی در صحنه حاضر شدند به این امید که نظام برایند این انقلاب آنها را از همه نگرانیها برهاند.
اما اندکی بعد از پیروزی قیام جریانهای پیروز به علل مختلف روبروی هم قرار گرفته و تنشهای نظامی به بار آورد که موجب ایجاد شکاف در اتحاد و انسجام ملی شده که وقوع جنگ ایران و عراق توانست بخشی از این فاصله را کاهش دهد اما زیرساخت آن هنوز هم فعال است.
نگاه به رفتار سیاسی کوردها در 43 سال گذشته نشان از تداوم امیدواری آنها دارد، برای نمونه اشاره میشود به عدم هم پیمانی احزاب مسلح کورد با رژیم بعث در جنگ ایران و عراق، غلبه گرایش سیاسی و مذاکره بر گرایش نظامی در رویکرد احزاب کورد، پاسخگوئی افکار عمومی کوردها به فراخوانهای حاکمیت که برای نمونه به خویشتنداری در توسل به رفتارهای خشن، حضور در پای صندوقهای رای، حضور در راهپیماییها و مناسبات حکومتی، پایبندی به قواعد هفته وحدت و استقبال از حضور مقامات ارشد در مناطق کوردنشین که نمونه بازر آن را در استقبال از سفر آیت الله خامنهای به کردستان و کرمانشاه و آذربایجان غربی اشاره میشود.
یکی از مطالبات کوردها توزیع عادلانه مدیریت و امکانات فرهنگی به ویژه رسانه ملی است که تا کنون تحقق نیافته و سهم در حدی تشریفاتی و بسیار کمتر از نیاز و توقع «به حق» بوده که نگاه به انتصاب مدیران صدا و سیمای مناطق کوردنشین، وضعیت کمی و کیفی برنامهها، استخدام کارشناسان و مجریان و زمان پخش به خوبی گویای صحت این ادعاست.
یکی از بزرگترین ایرادات وارد بر برنامههای این نهاد بی توجهی به بنیانهای فرهنگی و اصالت ساختار دستوری و لغوی زبان کوردی است به طوری که بیشتر لغات رایج در برنامهها لغات غیر کوردی است و این امر در ذات خود سبب نهادینه شدن لغات بیگانه و فراموش شدن لغات کوردی به ویژه در کودکان میشود که علت این امر برمیگردد به سپردن مدیریت و اجرای برنامه به افراد فاقد شناخت کامل از زبان کوردی و نبود برنامه حراست از این زبان در سیاست گذاریهای صدا و سیما که در برنامه کودک، اخبار، گزارس، مستند و میزگردها بیش از همه نمایان است، سالهاست مورد انتقاد افکار عمومی و فعالین فرهنگی کورد قرار گرفته و مدام خواستار تغییر این رویکرد غیر عادلانه هستند.
نگاه به برنامه کودک این شبکه و لغات جاری بر زبان مجری و همدست وی، خبرنگاران شهرستانها و مجریان میزگردها و گویندگان بهترین سند برای بیگانگی شبکه کورد با زبان کوردی و انحراف این شبکه از اهداف و انتظارات است که برای نمونه اشاره میشود به خبرنگاران دهگلان، بیجار، قروه و بانه.
ایراد دیگر برمیگردد به اختصاص بیش از 80 درصد برنامههای شبکه کورد به زبان فارسی به این بهانه که بخشی از جمعیت استان را افراد غیر کورد تشکیل میدهد که در جواب باید گفت، اولا میزان جمعیت غیر کورد بسیار پایینتر از این است که 80 درصد از برنامهها را به خود اختصاص داده و افراد غیر کورد از 24 شبکه فارسی زبان سراسری بهره مند هستند و این عمل هدف از ایجاد شبکه کورد را از مسیر اصلی منحرف میکند.
در حالی که شبکه کورد را شبکه «اصالت و فرهنگ» مینامند اما مجموع ایرادات و استمرار آن و عدم برنامهریزی برای تغییر این وضعیت گویای این واقعیت است که هدف اصلی از ایجاد شبکه کورد خدمت به اصالت و فرهنگ کورد نیست و این لقبی بی معنا و موجب رویگردانی کوردها از این شبکه است به طوری که بخش بزرگی از مردم این استان از برنامههای آن بی خبر بوده و در سبد انتخاب مردم قرار ندارد و همه اهداف و هزینههای جاری شبکه کورد در مدار هدر رفت است.
بنابراین ضرورت دارد تا تغییر رویکرد و مدیریت این نهاد در دستور کار حاکمیت قرار گیرد تا بتواند هم جایگاه خود در حراست از اصالت فرهنگی کوردها را کسب کند و هم عدالت در توزیع مدیریت و امکانات فرهنگی را تحقق بخشد هم و به وظیفه ذاتی خود در حراست از تنوع هویت ملی را بازی کند، در غیر این صورت همواره مورد اعتراض و رویگردانی کوردها شده و کمکی به کاهش فاصلههای سیاسی نکرده و تحقق عدالت فرهنگی نمیکند و همواره مدرکی معتبر و غیر قابل انکار در اثبات وجود ناعدالتی در حوزه فرهنگ و هویت باقی خواهد ماند.