بازیهای کودکانه فراموش شده به مثابه میراث فرهنگی هر قوم و ملتی به شمار میآیند که ارزشهای سنتی، مردمشناختی و جامعهشناسی را نشان میدهند.

یکی از بارزترین و پر اهمیتترین پدیدههایی که در جوامع بشری، خودنمایی میکند همانا بازی است. این پدیده که از روزگاران کهن در جوامع انسانی نمود یافته نه تنها برای سر گرمی بلکه به عنوان فعالیتی در راستای بالا بردن توانمدنیها و مهارتهای زندگی و درک بیشتر کنشها و فعالیتهای اجتماعی نقش ایفا کرده است.

بسیاری از این بازیها را میتوان حاصل مسایل و مشکلاتی دانست که در طول سالیان دور و دراز بر سر راه فرهنگها خودنمایی کرده و مردم زمانه وجود و میلاد چنین بازیهایی را برای پر کردن اوقات فراغت جوانان، سنجش توان جسمی، فکری و بیدار کردن عنصر شهامت در کودکان آن عصر بهکار بردهاند. شاید در آن دوران واقعا این بازیها به استناد آنچه که میگویبم پدید نیامدهاند اما از دیدگاه علمی روانشناسان و جامعهشناسان امروز بیشتر این بازیها در اثر نیاز بشر بهوجود آمدهاند؛ بازیهایی که امروز در عصر موبایل و ماهواره از آنان یاد کرده و حسرت میخوریم چرا از بین رفتهاند. برخی از ای بازیهای مهیج و پندآموز را حتی در موزهها هم نمیتوان سراغ گرفت.

متاسفانه بازیهای بومی کردستان از بین رفته و فراموش شدهاند. هر چند گاهی در بعضی از روستاهای دور افتاده که هنوز به طور کامل در دام تکنولوژی عصر غرق نشدهاند میتوان برخی از آنها را مشاهده کرد.
اگر بخواهیم نگاهی گذرا به بازیهای بومی کردستان در مناطق مختلف بیندازیم تنها باید به نام آنان اشاره کرد که نسل امروز با آن هم بیگانهاند. امروز دریغا کودکان، دست بسته دنیایی هستند پر از اطلاعات مفید و دردا بلا استفاده برای آنان. چرا که کودک زمانی در مسیر رشد خود نیازمند فعالیتهای فیزیکی متفاوتی است که شدیدا به آن نیاز دارد و این فعالیتها بیشک در سایهی بازیهای بومی محلی که پرند از انرژی حاصل خواهد شد و نسل امروز متاسفانه با چالاکی فیزیکی میانه خوبی ندارد.

قوله شه رانی
بوقه ملی
چووزان
گوێزان
ههفت سنگ
چاو شارهکێ
ههلووکان
پاپارنجێ
و بسیاری از بازیها که تعداد آنان شاید به بیش از چند صد نوع برسد که هر کدام در فصل خود و زمان خود نسلهای بسیاری را پرورش داده تا جامعه به امروز رسیده است. امروزه هرگاه از گذشته یاد میشود همگی میگویند یادش بهخیر اما چرا همتی برای احیای این نوع بازیهای بومی محلی و انجام آن با فرزندان خود نشان نمیدهند جای سوال است و نمیدانم تا کی باید این حسرتها جانمان را آزار دهند.
به امید روزی که بازیهای محلی- بومی دوباره جان بگیرند و هیاهوی کودکان، دوباره آذینبند کوچههایی شوند که در عصر اینترنت صامت و بی صدا و بی هیاهو پیر میشوند. بازیهای محلی- بومی بخشی از فرهنگ و تاریخ هر قوم و ملتی است که در احیای آن باید کوشید نه اینکه با حسرت بگوییم یادش بهخیر!
هرچند جشنوارههایی برای احیای بازیهای بومی برگزار میشود اما کافی نیست و در کنار این جشنوارهها باید نسبت به معرفی این میراث گرانبها در موزهخانهها و مراکز فرهنگی اهتمام کرد.
* شاعر، نویسنده و مدرس فن بیان
آدرس کوتاه خبر: