اگر دست تقدیر نبود شاید او هم مانند هزاران کودک حلبچهای امروز یکی از آن عکسها بود که همه ساله در روزنامهها و شبکههای تلویزیونی پخش میشود!
روژان پرس: بیشتر از دو بهار از عمرش نگذشته بود که با صدای غرش هواپیماهای غولپیکر جنگی آشنا شد. فرار از دست دشمن غدار را تجربه کرد و سپس آوارگی و زندگی در کمپهای مرزی سرنوشت مختومش بود.
اگر دست تقدیر نبود شاید او هم مانند هزاران کودک حلبچهای امروز یکی از آن عکسها بود که همه ساله در روزنامهها و شبکههای تلویزیونی پخش میشود؛ کودکان بینام و نشانی که نامشان مترادف با مظلومیت کورد است و شناسنامهاشان حلبچه را فریاد میزنند.
مرضیه خاکی زنده ماند تا سفیر مظلومیت همبازیهای دوران کودکیاش در این عصر باشد.
تازهترین گزارش دختر بازمانده از کابوس حلبچه را در روژان این شماره بخوانید.
آدرس کوتاه خبر: