این روزها غُر زدن تبدیل به اصلیترین تفریح تمام ما ایرانیان شده است در محیط کار، خانه، تاکسی، اداره، بانک، صف نان، ترهبار، مترو، اماکن عمومی و... همه در حال غر زدن هستیم.

این در حالی است که در سطح بین المللی، پیرِ روانپریشی همچون بایدن و جوانِ جویای نامی همچون بنسلمان و همچون پوتین کمین کرده و چینیهای چشمبادامی برای تنگ کردن عرصه بر ایرانمان همه باهم، هم قسم شدهاندکه تمام آبراههای بینالمللی دیپلماسی را بر ایران ببندند و در عرصه تنگاه قرار دهند.
اما در این سوی میدان، ما ایرانیان در حال غُر زدن و انداختن مشکلات به گردن این و آن و همدیگر هستیم بدون اینکه حقوق خویش را که برگردن همدیگر داریم رعایت کنیم.
این روزها غُر زدن تبدیل به اصلیترین تفریح تمام ما ایرانیان شده است در محیط کار، خانه، تاکسی، اداره، بانک، صف نان، ترهبار، مترو، اماکن عمومی و... همه در حال غر زدن هستیم.
جایی نیست یا جلسهای نیست که بنشینیم و عدهای با ژست روشنفکری، فلان فرد یا دولت را مقصر نشمارند. فضا به گونهای است که اگر غُر نزنیم یا مثلا بگوییم که باید از خودمان شروع کنیم؛ چپ، چپ نگاه میکنند و در دلشان میگویند حتما رانتی گیرش آمده است و یا در جایی سهیم میباشد.
چرا که راحتترین کار این است که با نسبت دادن مشکلات به بالادست، خودمان را تبرئه کنیم و به رویهامان ادامه دهیم غافل از اینکه هرکسی در هر جایی مسئول اعمال اجتماعی خویش برگردن جامعهاش میباشد.
البته در اینکه دولتها، اشتباهات ریز و درشتی داشتهاند حرفی نیست اما واقعیت این است که همیشه در خصوص عملکرد دولتها و مقایسه تطبیقی آنها به اندازه کافی گفته و شنیدهایم.
در این مجال برآنیم که به خودمان بپردازیم و ازخودمان شروع کنیم.
واقع مطلب این است که برون داد یک جامعه در سطح کلان از مجموع عملکرد تک تک افراد آن جامعه در سطح خُرد بدست میآید؛ براین اساس نمیتوانیم به بهانه عملکرد ضعیف کلیت یک جامعه، از مسئولیت فردی شانه خالی کنیم.
آری بسیاری از ما در به وجود آمدن وضع کنونی مقصریم زیرا همه شاهد اعمال خویش به صورت شبانهروز هستیم.
معلمی که نگاهش به پرداخت حقوقش است اما غافل از اینکه آینده جامعهای را باید تربیت بنماید.
پزشکی که نگاهش به بیمار، ابزارِ کسب ِدرآمد بیشتر است.
مربی مهد کودکی که به کودکان شربت خوابآور میدهد.
مسئول خرید شرکتی که قیمت را در فاکتور بالاتر میزند.
مسافری که زبالههایش را در محیط زیست رها میکند.
مسئولی که یادش رفته از عرصه خدمت بازنشسته شود.
کشاورزی که برداشت غیر مجاز از منابع آبی دارد.
مهندسی که کیفیت را فدای کمیت میکند.
قاضیای که عادلانه قضاوت نمیکند.
دندانپزشکی که دندانی را بدون دلیل، جراحی یا عصبکشی میکند.
روحانیی که قرائت متحجرانه از دین دارد.
خانم خانهداری که تفکیک زباله تر و خشک نمیکند.
تعمیرکاری که قطعه چینی را به جای قطعه فرانسوی قالب میکند.
پلیسی که یادش میرود فلسفه وجودیاش افزایش آرامش در جامعه است.
رانندهای که تخلف، دور از چشمهای پلیس را زرنگی میداند.
خبرنگاری که برای خوشایند فلان جناح، دروغپردازی میکند.
بقالی که تاریخ انقضای اجناسش را با آستون پاک میکند.
فعال سیاسی که هم و غمش رد دستاوردهای جناح مقابل است.
معلمی که توجیه کمکاریش را حقوق پایین میداند.
آشپزی که با پوست مرغ چرخ شده، سویا و نان خشک برایمان کباب کوبیده میپزد.
کارگردانی که با هدف فروش بیشتر، فیلمهای سطحی، مبتذل و بیارزش میسازد.
کارمندی که بود و نبودش تفاوتی ندارد؛ چه بسا نبودنش، به نفع کشور باشد!
تلویزیونی که شعور مردم را نادیده میانگارد.
بسازبفروشی که به جای آرماتور ۱۶ از ۱۴ استفاده میکند.
مدیری که همزمان، چند پُست دارد و دانشجو است و درس میخواند!
نانوایی که نان بدون کنجد نمیفروشد.
نماینده مجلسی که دغدغه اصلیاش رایآوری مجدد است و منافع حوزه انتخابیاش را بر منافع ملی ترجیح میدهد.
دانشجویی که تحقیق و پایاننامه میخرد.
هنرپیشه یا فوتبالیستی که برای جلب توجه و افزایش فالور، از اموری که آگاه نیست، آگاهمان میکند!
بنگاه مسکنی که برای جوشدادن معامله از هیچ دروغی فروگذار نمیکند.
و...
دردآور این است که این افراد در فضای مجازی پیرامون فساد، رانت، گرانی، بیعدالتی و... قلمفرسایی میکنند و پستهای روشنفکری را لایک میکنند و مدافع حقوق دیگران هم میشوند
البته بدیهی است مسائل فوق، همگانی نیست و کم نیستند افرادی که به جامعه خود، ادای دِین مینمایند و قوام کشور به برکت حضور ایشان است.
اما جای انکار هم نیست که بسیاری از ما فراموش کردهایم سرنشینان یک کشتی هستیم که با آسیب به آن، همه در معرض غرق شدن قرار میگیریم و همه باید نسبت به هم احساس مسئولیت کنیم.
بسیاری از ما، برای در بهدست آوردن منافع فردی، منافع جمعی کشورمان را نادیده میگیریم و دیگران را مسئول وضع بوجود آمده میدانیم.
لطفا بیهوده گلهمند نشویم؛ به جای اینکه بگوییم فلانی چه کرد و چه باید بکند؟ بگوییم خودمان چه کردهایم و چه باید بکنیم؟ و باید از کجا شروع کنیم و آینده کشور عزیزمان را باید چگونه ترسیم نمائیم.
تا وقتی منافع کشور را بر خودمان مقدم ندانیم، وضع همین است که میبینیم.
از خودمان شروع کنیم؛ کشور از کردار و رفتار ما به تنگ آمده است.
یادمان باشد: همه به ایرانِ بدهکاریم و باید کشورمان را از نو همه باهم بسازیم و کسی را مقصر وضع بهوجود آمده ندانیم بلکه همگان دراین امر سهیم بوده و هستیم و همه ما باید بدهیامان را در راه سازندگی ایران عزیز بپردازیم تا شاهد آینده شکوفاتر از قبل باشیم.
روژان شماره 560
آدرس کوتاه خبر: