سه شنبه، 11 اردیبهشت 1403
روژان پرس » اخبار » زبان مادری و چالش‌‎های پیش‌ رو

محمدتوفیق مشیرپناهی *

زبان مادری و چالش‌‎های پیش‌ رو

0
کد خبر: 1667

زبان مادری و چالش‌‎های پیش‌ رو

يادگيری به زبان مادری از لحاظ هویتی از حقوق بدیهی هر انسانی است و نبايد از اين حق معنوی او غافل ماند.
از ديدگاه زبان‌شناسی رضايت‌بخش‌ترين راه حل برای متکلمين زبان نامعيار در فرهنگی که در آن زبان معيار غالب است، پذيرش درک تفاوت‌های گويشی در مدارس است. 
در حال حاضر اکثر کشورهای دنيا دارای اقليت‌های زبانی مختلفی می‌باشند؛ به طوري که تقريباً تمامی کشورهای اروپا دو زبانه يا چند زبانه هستند. در اکثر کشورهای جهان کودکان در سال‌های نخستين تحصيل خواندن و نوشتن را به زبان مادريشان به صورت رسمی ياد می‌گيرند و به وسيله‌ی همين زبان به آنها تدريس می‌شود و زبان اکثريت بعداً وارد برنامه‌ی درسی می‌گردد. 
چند سالی است که دوم اسفند روز جهانی زبان مادری، مناسبتی برای یادآوری یکی از اصول معطل مانده قانون اساسی شده است. اصل پانزده قانون اساسی که بر استفاده از زبان‌های قومی و محلی مانند زبان کُردی، آذری، عربی(منطقه خوزستان)، و... در رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی تصریح دارد. اما مناقشه امروز البته عمدتا بر سر بخش دوم این مقوله یعنی تدریس زبان‌های غیر فارسی در مدارس است.
در امر يادگيري، هدف انتقال محتواست و انتقال محتوا مخصوصاً در دوران ابتدايي اولين اولويت است. در حالي که در مناطق دو زبانه در ايران، آموزش زبان قبل از آموزش محتواست که اين امر فرآيند يادگيری را به تاخير میااندازد. 
«پيترترادگيل» به‌عنوان يکی از زبان‌شناسان مشهور دنيا می‌گويد: «جانشينی آگاهانه يک زبان با زبان ديگر مستلزم تلاش جهت محو تمامی فرهنگ‌هاست و نشانگر طرز تلقی‌هاي غير منطقی و نژادپرستانه است و می‌تواند به پيشرفت تحصيلي کودک لطمه‌ي جدی بزند که ناگزير است زبان جديدی بياموزد قبل از اين که بتواند آن چه را که آموزگار می‌گويد بفهمد تا چه رسد به اين که بخواند و بنويسد.» 
همچنین «صمد بهرنگی» در کندوکاوی در مسائل تربیتی ایران می‌گوید: «هر قومی حق دارد که در کنار زبان رسمی کشورش به زبان مادری حرف بزند و بنویسد و کتاب‌های درسی باید به صورت ایالتی و ناحیه‌ای طرح و تنظیم گردد و در این کتاب‌ها از عناصری بهره جست که برای کودکان روستایی عینی و قابل لمس باشد نه ذهنی و رویایی.»
تدريس زبان‌های اقليت نه فقط در يادگيری خواندن و نوشتن بلکه در يادگيري ساير دروس نيز مسلماً به نفع کودکان گروه اقليت است. همچنين آموزش به زبان مادري در حکم به رسميت شناختن شخصيت اجتماعی و فرهنگی کودک است. رشد تکاملی شخصيت از طريق يادگيري به زبان مادری سريع‌تر صورت می‌گيرد و دانش‌آموزان به زبان مادری موجب صرفه‌جويی زمانی و عدم هدر رفتن انرژی ذهنی برای درک و انتقال می‌شود. در کشور کوچکي همچون «لوکزامبورگ» که در کمتر از يک ساعت می‌توان از ابتدا تا انتهای آن را با اتومبيل طي کرد سه زبان آموزش داده می‌شود و زبان لوکزامبورگی در اين ميان اولين زبان آموزشی در اين کشور است و پس از آن زبان‌های آلمانی و فرانسه نيز آموزش داده می‌شود. اين در حالی است که جمعيت اين کشور کمتر از 400 هزار نفر است.
در کشور ما ايران متاسفانه تنوع زبان و آموزش زبان‌های مادری کاملاً به فراموشی سپرده شده است. 
از آنجا که اساس آموزش زبان مادری دوران ابتدايی است اين اصل نه تنها در آموزش و پرورش رعايت نمی‌شودد حتی در شبکه‌های مراکز استانی صدا و سيما برنامه‌های کودک به زبان معيار کشور است. 
معلماني که در مناطق دو زبانه تدريس نموده‌اند کاملاً از مشکلات تعاملی و آموزشی واقفند و بارها سوالات بسيار بديهی دانش‌آموزان را که صرفاً ناشي از دو زبانه بودن آنهات شنيده‌اند. بی‌گمان ريشه‌ی ناخودآگاهی بسياری از بی‌علاقگی‌های تحصيلی دانش‌آموزان ناشی از آموزش به زبان دوم و عدم توجه به زبان مادری است. 
يادگيری به زبان مادری از لحاظ هویتی از حقوق بدیهی هر انسانی است و از اين نظر که آدمی از اين طريق احساس می‌کند که شهروندی از اين جهان است، نبايد از اين حق معنوي او غافل ماند.
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید