خشکسالی، بیآبی، از بین رفتن تالابهای طبیعی و مرگ تدریجی دریاچه ارومیه و رودخانههای بزرگ اجباری است که طی ده سال گذشته تا کنون شنیده و میشنویم. برنامه مهار آب در ایران از دهه سی آغاز شده است و تا کنون صدها سد ساخته شده که هیج نتیجهای جز خشکی منابع طبیعی نداشته است. از آنجا که کشور ایران در منطقهای خشک قرار گرفته است باید برنامهای دقیق تدوین کرد و با استفاده از تکنولوژی روز دنیا آب را مدیریت نمود. اما آیا واقعا مشکل اصلی بیآبی ایران تنها مربوط به مسائل طبیعی است یا سو مدیریت شرایط را وخیم کرده است؟!
بحران آب در ایران سلسله چالشها و مشکلات ناشی از کمبود آب و استفاده نادرست از منابع آب در کشور ایران است. بحران آب در ایران به مشکلات ناشی از کمبود آب در این کشور اشاره دارد. کمبود آب میتواند نتیجه دو مکانیسم متفاوت باشد: کمبود آب فیزیکی (مطلق) و کمبود آب اقتصادی. منظور از کمبود آب فیزیکی عدم وجود منابع کافی آب طبیعی برای تأمین تقاضای یک منطقه است، و کمبود آب اقتصادی نتیجه مدیریت ضعیف منابع آب کافی موجود است. نگرانیهای اصلی ایران در مورد بحران آب شامل: تغییرپذیری اقلیمی زیاد، توزیع نامناسب آب و اولویت بندی توسعه اقتصادی است.
ایران کشوری با اقلیم عمدتاً گرم و خشک است. رشد سریع جمعیت مهمترین عامل کاهش سرانه آب تجدیدشونده کشور در قرن گذشته بودهاست. جمعیت ایران در طی این هشت دهه، از حدود ۸ میلیون نفر در سال ۰۶-۱۳۰۰ به ۸۱ میلیون نفر تا پایان سال ۱۳۹۶ رسیدهاست. بر این اساس میزان سرانه آب تجدیدپذیر سالانه کشور از میزان حدود ۱۳.۰۰۰ متر مکعب در سال ۱۳۰۰ به حدود ۱.۴۰۰ متر مکعب در سال ۱۳۹۲ تقلیل یافته و در صورت ادامه این روند، وضعیت در آینده به مراتب بدتر خواهد شد. منابع آب تجدیدپذیر کل ایران به ۱۳۵ میلیارد متر مکعب بالغ میگردد. مطالعات و بررسیها نشان میدهد که در سال ۱۳۸۶ از کل منابع آب تجدیدشونده کشور حدود ۸۹.۵ میلیارد متر مکعب جهت مصارف بخش های کشاورزی، صنعت و معدن و خانگی برداشت میشدهاست که حدود ۸۳ میلیارد متر مکعب آن (۹۳ درصد) به بخش کشاورزی، ۵/۵ میلیارد متر مکعب (۶ درصد) به بخش خانگی و مابقی به بخش صنعت و نیازهای متفرقه دیگر اختصاص داشتهاست.
کشاورزی ناکارآمد
در حالیکه تنها ۱۲ درصد از مساحت ایران زیر کشت میرفته، حدود ۹۳ درصد از مصرف آب ایران در بخش کشاورزی صورت گرفتهاست. این در حالیست که تنها ده درصد تولید ناخالص ملی کشور از راه کشاورزی به دست میآید و ۱۷ درصد نیروی کار کشور در این بخش مشغول هستند. ایران به دلیل تکیه بر اقتصاد مبتنی بر نفت، بهرهوری اقتصادی خود در بخش کشاورزی را در تاریخ معاصر نادیده گرفتهاست. تمایل برای افزایش تولید کشاورزی، توسعه مناطق تحت کشت را در سراسر کشور تشویق کردهاست. بخش کشاورزی در ایران از لحاظ اقتصادی ناکارآمد است و سهم این بخش در تولید ناخالص ملی در طول زمان کاهش یافتهاست. این بخش هنوز صنعتی نشده و کشور از شیوههای منسوخ شده کشاورزی و منتهی به بهرهوری بسیار کم در آبیاری و تولید رنج میبرد. شیوه غالب کشاورزی در ایران، کشاورزی آبی است و بازده اقتصادی حاصل از مصرف آب کشاورزی پایین است. الگوهای محصول در سراسر کشور نامناسب و در بسیاری از مناطق با شرایط دسترسی به آب ناسازگار است.
منابع آب ایران بهطور جدی از ساختار نامناسب حکمرانی و مدیریت آب رنج میبرد. در بخش آب، تعدد ذینفعان و تنظیم منابع آب بهطور طبیعی با درگیریها و رقابتها همراه است. سازمان حفاظت محیط زیست ایران، مسئول حفاظت از محیط زیست کشور، قدرت سیاسی محدودی دارد و فاقد ظرفیت مورد انتظار برای اجرای مقررات جلوگیری از آسیبهای محیط زیستی است. همچنین ساختار سلسله مراتبی سیستم مدیریت آب در ایران فرصتهایی را برای فساد و ناکارآمدی جدی در تبدیل تصمیمات به عمل، ایجاد میکند. سازمان محیطزیست سرعت استفاده از منابع آب زیرزمینی در ایران را در قیاس با استاندارد جهانی سه برابر بیشتر تخمین میزند. این برداشت بیرویه عامل خشکیدن ۲۹۷ دشت از ۶۰۰ دشت ایران میباشد. همچنین بخاطر عدم رسیدگی به شبکه انتقال آب ۳۵ میلیارد مترمکعب آب در مسیر انتقال هدر میرود. مطابق گزارش شرکت آب و فاضلاب، دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران تا تاریخ شهریور ماه سال نود چهار ۴۰٪ از شبکه آب کشور فرسوده اعلام شد. ۱۳٪ از کل هدر رفتن آب ایران تا این تاریخ به موجب همین فرسودگی بودهاست. تلاش ایران برای مدرنیزه شدن، در کنار پیشرفتهای قابلتوجه در توسعه زیرساختها قبل و بعد از انقلاب اسلامی، باعث توجه کمتر به اثرات محیط زیستی طولانیمدت به دلیل تعجیل برای ساخت زیرساختها و توسعه فناوری شد.
در نتیجه این وضعیت ارتباط مهم بین توسعه و محیط زیست تا حد زیادی نادیده گرفته شد، و اجرای پروژههای زیربنایی و مهندسی بهطور جدی محیط زیست را تحت تأثیر قرار داد که اثرات منفی آن بر سلامت مردم و بر سیستمهای طبیعی مشاهده شده یا در طولانی مدت دیده خواهد شد. با وجود اثرات محیط زیستی و اقتصادی، تشنگی برای توسعه فنی و تکنولوژی سریع (بهجای توسعه پایدار) هنوز هم عامل اصلی تصمیمگیریهای توسعهای کشور است.
چندین سال است که نامزدهای مجلس با وعدهی آوردن کارخانجات به شهرهایشان، نتیجهی انتخابات را از آن خود میکنند. به همین ترتیب، شهرهای بزرگتر با نمایندگان مجلس بیشتر از قدرت بیشتری برخوردارند. در نتیجه، افزایش درگیریهای آبی، کشاورزان را بر علیه مصرفکنندگان شهری، استانها را بر علیه یکدیگر، و ایران را بر علیه همسایگان خود قرار میدهد.
مدیران مربوطه با توجه به بودجه مصوب و همکاری بخش خصوصی و شرکت های دانش بنیان و جهادی هیچ توجهی به مدیرت آب، ذخیره سدها، شیرین نمودن بخشی از آب های جنوبی، باور نمودن ابرها در مناطق خشک نداشته و ندارند. بی توجهی مسئولین وزارت نیرو طی ده سال گذشته دلیل اصلی تنش آبی در ایران امروز است. در قریب به دو دهه گذشته، هر بار در جلسات، نوبت به گزارشدهی مسئولان رسید، تلاش کردند تا شرایط را مطلوب نشان دهند چنانکه انگار همهچیز ایده آل بوده و وضعیت ما رو به تعالی است تا کارنامه عملکردی آنها درخشان جلوه کند. آن نگاه معطوف به حال بود و نسبت به آینده اغماض داشت. همین رویه باعث شد تا مکرر دچار افول شویم و امروز بحران در بخش منابع و انرژی دامنگیر ما باشد. امروز کشورهایی در حال حرکت به سمت روشهای نوین آبیاری و حفظ منابع آبی هستند که ازقضا رنگ بحران ندیدهاند و در مناطق پرآب واقع شدهاند. آنها خلاف ما، سالهای بسیار و منافع نسلهای آینده را مدنظر دارند. در کشور ما متأسفانه ابتدا باید مشکلی بروز کند و به مرحله بحران برسد تا مسئولان برای آن چارهای بیندیشند.
در حال حاضر نیمی از دشتهای ایران فرو نشسته و بدتر از آن فروچاله تشکیل شده است. در واقع آب در زیرزمین همانند ستون است که خاک سوار بر آن است. بنابراین وقتی که مدام ستونها را کم میکنید خاک فرو مینشیند. نکته اینجاست که هیچ کس در دنیا نمیتواند راهکاری ارائه دهد که طی چهار یا پنج سال آینده مسئله بحران آبی ایران حل شود چراکه سالهای سال است با تصمیمات اشتباه مسئولان به خصوص رئیس سازمان محیط زیست به اینجا رسیدهایم. یک نمونه بارز آن سدسازی است. سدهای زیادی در کشور ساخته شده و این موضوع سبب شده که آب رودخانهها پشت دیواره سد جمع و تماسش با هوا زیاد شود، نتیجه این امر هم تبخیر بالای آب است به طوری که الان ۹۰ میلیارد متر مکعب آب مصرف میکنیم که ۳۰ میلیارد متر مکعب آن تبخیر میشود. اما راهکارهایی وجود دارد که در بازه ۵ تا ۱۰ سال شاید بتوان این معضل را حل کرد اولین مورد آن است که آب کمتری از سفرههای زیرزمینی برداشت کنیم. دومین مورد آن است که دیگر سدسازی را ادامه ندهیم چرا که سدها سبب ساکن شدن آب و تبخیر آن میگردد. در سومین مورد باید رژیم کشاورزی را تغییر دهیم. هم اکنون دنیا به سمت آبیاری قطرهای، بارانی و مه پاش رفته است. از سوی دیگر بهتر است که برخی از محصولات کشاورزی را در کشور نکاریم و آنها را از خارج از کشور وارد کنیم. متاسفانه ما محصولاتی را میکاریم که نباید بکاریم مانند هندوانه، خربزه و طالبی در ادامه زاینده رود یا برنجی که فقط باید در مازندران، گیلان و گلستان بکاریم در استانهای دیگر هم این کار را کردیم. در صورتی که ما میتوانیم با محصولاتی مانند زعفران، پسته و مارچوبه گذران زندگی کنیم. این موارد را باید رعایت کرد تا ده سال آینده نتیجه بگیریم. اما به طور کلی وضعیت کنونی ما به خاطر سوء مدیریت مسئولان به خصوص رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست است.