به مناسبت 28 اردیبهشت سالروز بزرگداشت حکیم عمر خیام
حکیم عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری، یکی از بزرگترین دانشمندان و مفاخرملی ایران است. او حکیمی فرزانه، فیلسوفی گرانقدر و ریاضیدانی بیهمتا و از سرآمدان روزگار خود بود. خیام در سالهای آخر قرن پنجم هجری قمری در نیشابور پای به عرصۀ گیتی گذاشت. در آن زمان نیشابور مرکز اصلی دین زرتشت بود و پدر او زرتشتی بود که به اسلام روی آورد. خیام از مشاهیر و بزرگان علم و ادب در عصر خویش به شمار میرفت و به واسطۀ هوش سرشار خود، به هر علمی روی میآورد، در ریاضی و نجوم نظریهاش مسلم و قطعی به شمار میرفت و در علوم مختلف به حدی مهارت داشت که در دوران خویش، شاعریِ او تحتالشعاع علوم دیگرش قرار داشت. در هنگام سلطنت جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الملک، چون میخواستند تقویم را مطابق قواعد نجومی معین کنند، هیاتی از دانشمندان نجوم را برای این منظور برگزیدند که خیام یکی از آن دانشمندان و بر همه مقدم بوده است. محاسبات منسوب به خیام در این زمینه، هنوز معتبر است و دقتی به مراتب بالاتر از گاهشماری میلادی دارد.
همچنین خیام در دوران زندگی خود سفرهای زیادی داشت و به هر جا که میرفت مورد استقبال اهل علم و مدارس و مکاتب آن شهر واقع میشد؛ بهطوری که در بغداد از او خواستند که فلسفه را تدریس کند و او از ترس تنگنظری علما و بیخبری مردم و ناآگاهی آنان، از پذیرش این کار خودداری کرد.
حکایت است که یکی از فقها هر روز صبح پیش از برآمدن آفتاب، نزد خیام میرفت و درس حکمت میخواند و چون به میان مردم میآمد از خیام بدگویی میکرد. عمر خیام یک روز چند تن را با طبل و بوق در خانۀ خود پنهان کرد. چون فقیه به عادت خود به خانه وی آمد، فرمان داد تا طبلها و بوقها را به صدا درآورند. با شنیدن صدای طبلها، مردم به خانۀ خیام روانه شدند. خیام گفت: ای مردم این فقیه شماست که هر روز در همین هنگام نزد من میآید و درس حکمت میآموزد و در پیش شما از من بدگویی میکند. اگر من همان باشم که او میگوید، پس چرا از من علم میآموزد و اگر چنین نیست پس چرا از استاد خود به بدی یاد میکند؟
عمر خیام، تنها یک شاعر نبود، او حکیم و طبیب بود و به طوری که مشهود است یکی از شاهزادگان عصر خود را که به یک بیماری صعبالعلاج دچار بود، معالجه کرد. او با قرآن آشنایی کامل داشت، در جبر و حساب تحقیقات تازه داشت. مقام علمی خیام وقتی شناخته شد که کتاب جبر و مقابلۀ او نخستین بار در پاریس به چاپ رسید و به زبان فرانسه ترجمه شد. مردم همروزگارش او را در حکمت، تالی ابوعلی سینا بر شمردهاند و در نجوم او را مسلم میدانستهاند. آنها خیام را با تمام فضل و حکمت، مردی تندخوی دانستهاند؛ بدان روی که وی به بیان مسائلی میپرداخت که مردم از درک آن عاجز بودند.
بر همین اساس، خیام در ایران و حتی در جهان به شاعری شهرت دارد و اشعاری هم که سرود، تنها رباعی نبود؛ اما رباعیات او بیشتر مشهود است. رباعیات خیام، روان، ساده، جذاب و زیباست. او از سرودن رباعیات قصد شهرت در شاعری نداشت؛ بلکه میخواست نظرات فلسفی خود را بیان کند و در واقع او فیلسوف و ریاضیدان بود؛ اما بعدها شهرت رباعیاتش از دیگر خصوصیات او سبقت گرفت و در جهان او را شهرت و آوازه داد. رباعیات خیام سرآمد رباعیسرایان شناخته شده است و بر آوازۀ خیام بیش از بیش افزودهاند.
او برای بیان افکار و باورهای خود از قالب رباعی بهره جسته است؛ چرا که هیچ قالبی برتر از رباعی نمیتوانسته است عقاید خیام را در درون خود جای دهد.
میتوان گفت شهرت جهانی خیام از دهۀ 60 قرن نوزدهم میلادی آغاز شده است و این زمانی است که ادوارد فیتز جرالد، شاعر انگلیسی، 101 رباعی از خیام را با توجه به معنا و مضمون آنها به صورت یک منظومۀ موافق ذوق و سلیقۀ اروپایی به زبان انگلیسی ترجمه کرد. این ترجمه به راستی شاهکار گرانبهایی است که هر انگلیسیزبان از مطالعۀ آن لذت میبرد. با مرگ فیتز جرالد، نه تنها کار ترجمه رباعیات به پایان نرسید؛ بلکه توجه اهل ذوق در بسیاری از کشورها باعث شد تا این اثر به اکثر زبانهای زندۀ دنیا ترجمه و هزاران بار تجدید چاپ شود.
سرانجام این دانشمند برجستۀ جهان، در سال ۵۱۷ هجری قمری، در زادگاه خود چشم از جهان فرو بست. آرامگاه وی هماکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع میباشد، قرار گرفته است.
روز ۲۸ اردیبهشت ماه؛ زادروز حکیم عمر خیام نیشابوری؛ در تقویم رسمی کشور به نام روز خیام نیشابوری نامگذاری شده است و هر ساله، مراسم بزرگداشت این شاعر و ریاضیدان نامی ایران در محل آرامگاهش، شهر نیشابور برگزار میشود.