rojanpress.ir | حماقت انسان مدرن

حماقت انسان مدرن

آدم‌ها هزاران سال است تاریخ می‌خوانند و برای آنکه از آن نیاموزند می‌گویند تاریخ سراسر دروغ است به همین سادگی، هیچگاه نخواسته اند این تاریخ سیاه و پر از نکبت و ادبار و خشونت و بدبختی و تراژدی را به عنوان گذشته پدران و مادران و اجدادشان بپذیرند، چندان تفاوتی هم ندارد تاریخ یک قاره، یک تمدن، یک سرزمین و یا حتی گذشته شخصی شان باشد، خیلی زحمت بکشند و به خود اندکی سعه صدر روا دارند، تمام این سیاهی ها را متعلق به رقبا، دشمنان، همسایگان و دیگری می دانند، و تاریخ خودشان اگر هم چیزی برای عرضه داشته باشد سراسر فخر و شکوه و افتخار است، شاهان کبیر، منادیان آزادی، گسترانندگان عدالت، پیام آوران سعادت، مبدعان حقوق بشر و هر آنچه نیکی و خوبی بشری است چه واقعی چه جعلی خوش دارند بنام خودشان باشد.
حتی آنچه امروز از خشونت و تباهی و بحران و فاجعه در اطرافشان می گذرد را واکنش رفتارهای احمقانه دیگران می‌پندارند غافل از آنکه همه در این حماقت سهیم هستیم کار بجایی رسیده تئوری توطئه را قرن‌ها بافته‌اند که تمام گرفتاری و مشکلات را گردن دیگر و تقصیر دستهای پنهان آدمیان فریبکار، ددمنش، خشونت طلب و... بیاندازند عادت کرده‌اند دنیا را سیاه و سفید ببیند و همیشه خودشان در مسیر روشنایی و دشمن لشکر سیاهی باشد.
عادت کرده‌اند هرآنچه که نیستند را ادعا کنند، در ادعا شدت مهربان‌اند اما در درون پر از عقده و کینه و عداوت، به ظاهر وفادار و بخشنده اند اما در درون خائن، حریص و حسود، در داد سخن سر دادن عصاره تمام خوبی‌هایند اما در خفا به دنبال بافتن طناب دار و کشتن روشنایی.
هزاران سال نتیجه رفتارهای زشت و ناپسند خویش با طبیعت، زمین و دیگر انسانها را می‌دانیم؛ از شوست و نابودی و انحطاط اخلاقی و غیر اخلاقی دیگر ملت‌ها و تمدن‌ها و جوامع و افراد خوانده‌ایم و تنها می‌خوانیم به جهت تسلی وجود پوسیده و زنگار گرفته خویش و هیچگاه درس نمی گیریم.
دزدی می‌کنیم، چپاول می‌کنیم، به حقوق طبیعت و دیگری تجاوز می‌کنیم، برای منافع آنی و زودگذر از هیچ فرصت‌طلبی و دنائت رویگردان نیستیم، به هم‌نوعان خویش رحم نمی‌کنیم، آزادی دیگران را محدود می‌کنیم حقوق دیگران اعم از زن و اقلیت‌های قومی، زبانی، دینی و جنسی را با خشونت منکر می‌شویم و اما در عادت و در ادعا گمان می‌کنیم انسانیم، آزاده‌ایم، دین‌داریم، دمکراسی‌خواهیم اما در عمل بر آن روال کج و معوج می‌رویم.
کار به جای رسیده گاه دچار شک می‌شوم نکند آنچه از آخرالزمان و پایان رسیدن دنیاست همین روزها باشد هرآنچه زشتی و بدی و پستی و خشونت که در ادیان از زمان پایان دنیا می گویند انگار متجلی است و به چشم خویش می بینیم، زمین و آسمان را خشکانده ایم، به جان هم افتاده ایم، حرص و آز و شهوت بینایی را از ما گرفته است برای رسیدن به منفعت حقیر خویش داریم زمین و هرآنچه در آن هست را نابود مبکنیم بشر اینک در اوج تکنولوژی و علم و فن و دانش انگار بیشتر از هر زمانی احمق می نماید و با وجود بکارگیری عقل اما در ورطه چاهی افتاده است که تنها به دنبال تامین رفاه خویش است و گمان می کند زمین غیر از وی هیچ ساکن دیگری ندارد و بدتر از آن گمان می کند رفاه و آرامش خودش به تنهایی کافی است، غافل از آنکه همه ساکنان یک کشتی هستیم و امکان ندارد قاره سبز، آمریکا یا چین به تنهایی با بهره‌برداری حداکثری از منابع زمین و زور و سلطه بر دیگران رفاهشان تامین شود، تغییرات آب  هوایی، گرم شدن و آلوده شدن هوای کره زمین، خشکسالی و کمبود آب، بیماری‌های اپیدمیک، ذوب شدن یخ‌های جنوب، قطع شدن درختان و نابودی جنگل ها، فرستادن توپ جنگ و خشونت به زمین دیگری مشکل و مساله دیگران نیست، بلکه مشکل و بحرانی عمومی است و مردم جهان دیر یا زود گرفتار این حماقت خواهند شد، حماقت عالمان و دانشمندان و رهبران سیاسی و ملت‌هایی که می‌پندارند تنها دیگران گرفتار این بحران‌ها خواهند بود و خودشان از این وضعیت دورند همچون شعر مارتین نیمولر که می‌گوید: «اول سراغ کمونیست‌ها آمدند، سکوت کردم چون کمونیست نبودم. بعد سراغ سوسیالیست‌ها آمدند، سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم. بعد سراغ یهودی‌ها آمدند، سکوت کردم چون یهودی نبودم. سراغ خودم که آمدند، دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید» و بدون شک حماقت محض است و عاقبت آن زمانی گریبان همه ما را خواهد گرفت و آن زمان نه سیاره‌ای هست که بدان پناه بریم و نه مردمانی دیگر هستند که به کمک‌مان بیایند ما تنهاییم و درمانده اما به شدت فریب دانش و عقل ابزاری خویش را خورده‌ایم و تنها منفعت خودمان اهمیت دارد و این حماقت دارد به جاهای باریک کشیده می‌شود.
افراسیاب جمالی


22 آذر 1400, 11:22
بازگشت